بناهای بومی نواحی مرکزی ایران
ابتکار عمل معماران، به طرز حیرتآوری در انواع بناهای سنتی ایران دیده میشود. پیش از شروع به بررسی چند گونه از ابنیه بومی مناطق مرکزی ایران، نیاز به دو تعریف روشنگر میباشد، همانطور که زبان بومی به معنی کلماتی است که توسط مردم ناحیهای مورد استفاده قرار میگیرد؛ مراد از بنای بومی نیز بناهایی است که به دست مردم هر محل ساخته میشدهاست. این بناها که در نواحی خاصی ساخته میشدند، گاهی شکل معماری ویژهای مییافتند. زبان معماری هر سرزمین به سنت بومی و شیوه گزینش پیشرفتهای مختلف علمی در طول زمان بستگی دارد. به جز خصوصیات عمومی معماری در ایران، عوامل مهم تأثیرگذار در معماری بومی آن، عبارتند از: فرهنگ، اقلیم و مصالح ساختمانی محلی. در اینجا به معرفی اجمالی سه نوع از بناهای بومی نواحی مرکزی ایران پرداخته شده است.
برجهای کبوترخان (کبوترخانه)
در اواخر سده 11 ه.ق تعداد زیادی برج کبوترخان در منطقه اصفهان وجود داشته است. اکنون فقط تعداد کمی برج ویران باقی ماندهاست. هدف از برپا کردن آنها، جمع آوری فضولات کبوتران بوده که بهترین کود برای کشاورزی محسوب میشده است. ضمن اینکه در ساختن باروت تفنگ نیز از آن استفاده میکردند. در همان زمان که کاربرد اصلی کبوترخانههای اروپا تولید گوشت بود، در ایران به دلیل حضور آنها در اطراف گنبدها و منارههای مذهبی و امامزادهها خوردن گوشت آنها جایز شمرده نمیشد.
در این بناها ابتکاری شگفتآور در حل مشکلی عمده به کار رفتهاست و آن فراهم آوردن بیشترین شمار لانههای کبوتر با کمترین مقدار مصالح ساختمانی بوده است، این کار با شبکههای آجری یا خشتی به صورت پیش و پس نشسته اجرا شده است. نمونههای عمومی برجها به شکل مدور و استوانهای بودهاند.
آب انبارها
فریر محقق ایرانشناس و نویسنده کتاب هنرهای ایران، معتقد است که: نیروی تخیل و هوشمندی ایرانی در بهرهگیری از حداقل آب موجود، در بیابانها، چنان بیرقیب بوده که خدمت کشور ایران در راه پیشبرد فنون علمی وابسته به کشاورزی، منحصر به فرد شمرده شدهاست. این در حالی است که در سرزمینهای دیگری چون استرالیای مرکزی یا بیابانهای آمریکای شمالی که دارای شرایط اقلیمی یکسانی، با خاکهای خشک مرکز ایران بودهاند، هیچگونه کشاورزی به وجود نیامده است.
گفتنی است که جمعآوری و نگهداری آب، فقط به یاری تجربهاندوزی طولانی، امکان پذیر میباشند. در ایران نظام قناتزنی از دوره داریوش اول رواج داشته است. لازم به ذکر است که هم اکنون قناتهای مورد بهرهبرداری در جنوب صحرا در آفریقا، کار ایرانی، خوانده میشوند. بعضی از آبانبارها را در مسیر قناتها میساختند.
قدیمیترین آثار برجای مانده از آبانبارها با پیدایش اولین تمدنهای ایرانی همزمان است. هر آب انبار از چند قسمت تشکیل میشده است.
مخزن آب انبار، چالهای گود نشسته و غالباً مدور بوده که روی آن با گنبدی پوشیده میشدهاست. بدین ترتیب از تبخیر و گرد و غبارگیری آب جلوگیری به عمل میآمده و در ضمن آب را خنک نگه میداشتهاست. گنجایش این مخزن به تناسب جمعیت محل، تعیین میشدهاست.
پاشیر، محل انتهای شیب آب انبار و حدوداً یک متر بلندتر از کف آبانبار بوده است (جهت جلوگیری از ورود املاح ته نشین شده به پاشیر) برای دسترسی به آب، پلکانی دراز با طاق گهوارهای از سطح زمین تا محل انتهای شیب آب انبار و پاشیر احداث میشده است.
سردر آب انبار، درگاه ورودی به آب انبار بوده، که معمولاً طاقبندی زیبایی داشته است. آبانبارهای واقع در نواحی بسیار گرم و کنارههای کویر غالباً مجهز به بادگیرهای جانبی بودهاند، تا آب را تا حد ممکن خنک و مطبوع نگاه دارند.
بادگیر، هواکش سادهای بوده که در بناهای نواحی گرم و بیابانی از پایین تا ارتفاع کمی بالاتر از بام را فرا میگرفته و هنگام وزیدن باد، کار دستگاه تهویه را انجام میدادهاست.
یخچالها
ایرانیان جهت استفاده از آب خنک در تابستان تدبیری اندیشیده بودند. از آنجایی که در مناطق کویری نگهداری یخ در تابستانها مشکل بوده، به ساخت یخچالها میپرداختند. برای ساخت یخچال ابتدا گودالی به مساحت تقریبی 100 × 10 متر که عرض آن در جهت شرق و غرب و طول آن رو به شمال و جنوب بود، با عمق 40 تا 50 سانتیمتر حفر میکردند، در سمت جنوب این گودال، دیواری به ارتفاع تقریبی 10 تا 12 متر میکشیدند. تا جلوی تابش آفتاب را بگیرد. در شبهای سرد آب را به داخل گودال به صورت مرحله به مرحله هدایت میکردند. سرمای هوا باعث یخ بستن لایههای آب میشد و با تکرار این کار گودال پر از یخ میگردید. این یخ را در روز به قطعات مختلف تقسیم و در چالهٔ عمیقی به عنوان انبار یخ به نام پاچال میریختند.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان