حیات وحش و زیستگاههای ایران درمعرض خطر
«وضعیت حیات وحش ایران بحرانی است.» این هشداری است که از سالها پیش کارشناسان میدهند و سازمان حفاظت محیط زیست نیز کمتوجه به این هشدار و شواهد و آمارهای موجود، عملا برنامهای برای حفاظت از حیات وحش در ۱۵ سال اخیر ارائه نکرده است. اگرچه شکار و صید بیرویه همچنان به عنوان یکی از اصلیترین دلایل کاهش جمعیتهای جانوری و انقراض گونهها، عنوان میشود اما نقش تخریب زیستگاه را هم نمیتوان در تشدید این بحران نادیده گرفت.
امروز از ۶۰۰ دشت کشور، بیش از ۴۰۰ دشت به دلیل برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی فرو نشست، در وضعیت بحرانی به سر میبرد و بیش از ۹۰ درصد کشور نیز با پدیده بیابانزایی مواجه است. نزدیک به یک و نیم میلیون هکتار از جنگلهای بلوط غرب در رویشگاههای زاگرس به دلیل پدیده خشکیدگی از بین رفتهاند و جنگلهای شمال نیز وضعیتی به مراتب بدتر از جنگلهای غرب دارند.
به طوری که حتی رویشگاههای ارزشمند ارس و شمشاد کشور که به موجب قانون حفظ ذخایر ژنی در زمره ذخایر ژنتیکی کشور قرار داشتند هر ساله یا در اثر آتش سوزیهای مهیب در گلستان میسوزند یا همانند شمشادها در نتیجه هجوم آفات از غرب گیلان تا شرق مازندران از بین میروند. دریاچهها و تالابها و رودخانههای کشور نیز یکی پس از دیگری خشک شده و از بین میروند. از دریاچه ارومیه گرفته تا پریشان و بختگان ، طشک، مهارلو ، زایندهرود ، هامون و جازموریان حال همه این زیستگاههای آبی نیز بد است.
در سواحل جنوبی کشور نیز، وضعی مشابه دیگر نقاط ایران حاکم است. بزرگترین رویشگاه جنگلهای مانگرو ایران با عنوان منطقه حفاظت شده حرای قشم از ابتدای سال جاری تاکنون و همزمان با تشدید برخورد نیروی انتظامی با پدیده قاچاق سوخت، چندین بار با تخلیه بنزین و گازوییلهای قاچاق شده توسط قاچاقچیان مواجه بوده تا از بار مجازات قاچاقچیان در حین دستگیری کم شود !
حال آنکه هر بار دهها هزار تن گازوییل روانه دریا و اکوسیستمهای آبی قشم شده و در آخرین تراژدی غم بار نیز هفته گذشته ۱۴ لنج در ساحل لافت قشم و در منطقه حفاظت شده حرا، هزاران تن گازوییل تخلیه کردند.
و اینچنین است که زیستگاههای تالابی ، رودخانهای ، دریایی ، جنگلی ، کوهستانی و دشتی کشور یکی پس از دیگری از حیز انتفاع خارج شده و از بین میروند و شرایط زیستی برای گونههای جانوری سختتر میشود. متاسفانه با وجود همه فشارهایی که توسعه ناپایدار کشور در سه دهه اخیر بر سر زیستگاههای طبیعی و بکر کشورمان آورده اما هنوز هم سازمان حفاظت محیط زیست برای مدیریت و حفظ مناطق تحت حفاظت خود فاقد برنامههای علمی و مدون مدیریتی است و همچنان مناطق چهارگانه را به صورت سنتی و با ابتداییترین اصول حفاظتی و با حداقل امکانات حفاظت میکند.
قدیمیترین پارک ملی ایران و غنیترین ذخیرهگاه ژنی کشور که پارک ملی گلستان است، بعد از گذشت بیش از ۶۰ سال از اعلام حفاظت هنوز فاقد طرح مدیریت زیستگاه است و با اینکه تاکنون چندین بار طرح مدیریت این منطقه توسط مشاوران تهیه شده اما هنوز هم این منطقه فاقد طرح مدیریتی پیشرفته و قابل اجراست. حال آنکه از سال ۱۳۷۹ میلیاردها تومان اعتبار برای تهیه طرحهای مدیریتی مناطق چهارگانه سازمان هزینه شده اما هنوز هم از بین بیش از ۲۵۰ منطقه تحتالحفظ سازمان، حتی یک منطقه هم برای نمونه طرح مدیریتی اش اجرایی نشده است.
حاصل همه این مطالعات ، تنها تهیه کتابچههایی بوده که گوشه کتابخانه سازمان محیط زیست در حال خاک خوردن است و عملا کاربرد دیگری تا به امروز نداشته است. بنابراین جای تعجب نیست اگر دشتهای ایران خالی از گلههای آهو و گور ایرانی و یوزپلنگ شود و جوجهگذاری و زادآوری پرندگان مهاجر و بعضا بومیکشورمان در دریاچهها و تالابهای داخلی، به آرزویی محال تبدیل شود. در چنین شرایطی که زیستگاهها مرتبا با ساخت جادهها تکه تکه شده و ویلاسازی و توسعه شهرها و روستاها و اراضی کشاورزی تا بلندترین ارتفاعات کشور و تا پشت مرزهای پارکهای ملی و گاه حتی در داخل پارکهای ملی پیش میرود و در شرایطی که حتی دستگاه متولی نیز برنامهای عملی برای حفاظت از زیستگاه و گونه ندارد و نمیخواهد داشته باشد، باید وضعیت حیات وحش کشورمان تا این حد رو به قهقرا باشد.
سوء مدیریت، تخریب زیستگاه و شکار و صید بیرویه چنان بلایی بر سر زیستگاهها و حیات وحش کشورمان آورده که اگر دیر بجنبیم شاید دیگر حتی در پارکهای ملیمان هم تا چند سال دیگر نتوانیم جنبندهای جز انسان ببینیم و متاسفانه انقراض با همه تلخیهایی که دارد، واقعیتی است که سایه شوم آن بیش از پیش بر سر حیات وحش کشورمان احساس میشود.
محمد علی اینانلو