تاریخچه پروانه شناسی
در سال 1758 میلادی، کارل فون لینه، دانشمند و گیاهشناس سوئدی سیستم دو اسمی را ابداع و چندین هزار موجود زنده شناخته شده را به این ترتیب نامگذاری کرد. هر نام علمی از دو بخش جنس و گونه به زبان لاتین تشکیل شده است.
بعد از لینه، افراد بسیاری سعی بر دستهبندی موجودات زنده داشتند و از انجام دستهبندی و یا طبقهبندی جانداران بر پایه ویژگیها و صفات مشترک آنها شکل نظام یافتهای گرفت و علم تاکسونومی و نظام رده بندی به وجود آمد. با پیشرفت علوم و اکتشافات این علم نیز پیچیدهتر و کاملتر شد. در آغاز افرادی مانند لینه از صفات ظاهری پروانهها برای تفکیک گونهها استفاده میکردند. رفته رفته با پیشرفت علم زیست شناسی، عوامل دیگری مانند مراحل مختلف زندگی، شکل ژنیتالیا و یا صفات ریخت شناسی با جزئیات بیشتری به کار گرفته شدند که این نیز کافی نبود تا در اوایل نیمه دوم قرن گذشته استفاده از شمارش کروموزومها و شناسایی توالی رشتههای DNA و در سالهای اخیر، بارکدینگ، ابزارهای جدیدی برای شناسایی گونهها شدند.
پروانهها از راسته پولکبالان (Lepidoptera) و رده حشرات (Insecta) هستند و تاکنون حدود 200 هزار گونه از آنها شناسایی و بیشک این رقم تا چندین هزار گونهای دیگر افزایش مییابد؛ زیرا با روشهای نوین ردهبندی و سفر به نقاط بکر و دورافتاده جهان هر روز تعداد زیادی گونه کشف و به لیست فوق افزوده میشود. از این تعداد تنها حدود 20 هزار گونه پروانه و بقیه بیدها هستند.
امروزه دیگر تفکیک بید و پروانه به صورت کلاسیک صورت نمیگیرد. ولی در اینجا کلمه پروانه معادل آن دسته از پولکبالانی است که در انگلیسی Butterfly نام دارد و فقط 7 خانواده از پولک بالان را در بر میگیرد.
از دیرباز، تفکیک گونهها از یکدیگر و چگونگی شناسایی آنها با بحث و جدلهای فراوان همراه بوده است و به احتمال زیاد در سالهای آینده نیز اختلافنظرها همچنان ادامه خواهد داشت. ردهبندی علمی بسیار پیچیده است و هنوز معیار دقیق و قطعی برای تفکیک گونه¬ها وجود ندارد. نباید فراموش کنید که با طیف وسیعی از موجودات زنده روبهرو هستید که تحت تاثیر عوامل محیطی و وراثتی مدام در حال تغییر و تحول هستند و این تغییرات هیچگاه متوقف نمیشوند؛ بلکه تنها در مقطعی از زمان ثابتتر هستند.
اهمیت جداسازی پروانهها و بیدها در وهله اول در آن است که اغلب آفات شناخته شده از پولکبالان در بیدها دیده میشوند و تعداد بسیار کمی از پروانهها، آفت محسوب میشوند؛ از اینرو پروانهها کمتر در معرض نابودی قرار خواهند گرفت. تعداد گونههای آفت در بیدها نسبت به تنوع گونهای آنها رقمی به شمار نمیرود. پروانهها از نظر شکل ظاهری بسیار شبیه هستند و این امر مطالعه و بررسی آنها را دوچندان مشکل میکند.
در ردهبندی پروانهها استناد به روشهای مولکولی ژنتیکی کافی نیست و عوامل متعدد دیگری از جمله رفتارشناسی، اکولوژی، پراکنش و همچنین مطالعات پایهای بیولوژی نقش مؤثری دارند. بسیاری محققان هنوز هم ترجیح میدهند از تعاریف کلاسیک گونه یعنی تعریف زیستی آن استفاده کنند. بنابراین تعریف گونه زیستی، گونهای است که در آن افراد توانایی آمیزش و تولید نسل بارور را داشته باشند. به نظر میرسد این تعریف برای بسیاری گونهها نه همه آنها مصداق دارد.
بسیاری از تاکسونومیستها با تقسیمبندی زیرگونه برای پروانهها مخالف هستند، اما برخی نیز تمام جمعیتهای مختلف یک گونه را زیرگونه به شمار میآورند. در گذشته به دلیل عدم دسترسی به شبکههای جهانی ارتباط، بسیار اتفاق میافتاد که یک تاکسون واحد در دو کشور هم مرز با دو نام متفاوت و حتی در سطوح مختلف نامگذاری و ردهبندی شوند. امروزه این اسامی بازنگری شده و مراکزی مانند ICZN نیز بر این موضوع نظارت دارد. ولی با وجود این همچنان چنین اشتباههایی که ناشی از تعصب برخی تاکسونومیستها است و حاصلی جز به چالش کشیدن بیشتر علم تاکسونومی ندارد، اتفاق میافتد.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان