رابطه هوازدگی با آب و هوا
تأثیر آب و هوا در میزان هوازدگی یا نحوه آن غیر قابل انکار است. یک سنگ در شرایط مختلف اقلیمی، میتواند محصولات گوناگونی را ایجاد کند. به عنوان مثال در آب و هوای خشک - مانند مناطق بیابانی - یک سنگ، بیشتر مراحل هوازدگی فیزیکی را متحمل میشود و به دلیل کمبود میزان رطوبت در محیط، هوازدگی شیمیایی به کندی رخ داده و یا هرگز رخ نمیدهد. به همین دلیل است که سنگها اغلب زاویهدار هستند.
در صحراها، اغلب آبهای زیرزمینی در اثر جریان مویینگی به طرف بالا حرکت میکنند و در شرایط کم آبی شدید، بر اثر تبخیر، قشری از نمک در سطح زمین بجا میگذارند؛ مانند دشتهای اطراف قم. در اقلیمهای خشک، سنگهایی که از چند کانی تشکیل شدهاند مانند اغلب سنگهای آذرین، در مقابل فرسایش مقاومت کمتری نسبت به سنگهای تک کانی از خود نشان میدهند؛ به همین جهت در مناطق بیابانی، آهک میتواند به عنوان یک عامل صخرهساز عمل کند.
در مناطق مرطوبی که یخبندان زمستانی دارند، قویترین عامل در هوازدگی، فرآیند یخزدگی است و در مناطق گرم و مرطوب (مناطق حاره)، به دلیل بارشهای فراوان و گرمای محیط سرعت فرآیند هوازدگی شیمیایی بسیار بالا است و هوازدگی گاه تا اعماق زیاد هم اثر میکند.
سرعت هوازدگی در سنگها به میزان شکستگیها، منافذ بین دانهها، سطوح لایه بندی و دیگر فضاهای خالی موجود در سنگ بستگی دارد. در کنار همه این عوامل، یک عامل دیگر هم وجود دارد و آن نوع کانی موجود در سنگ است. کانیها برحسب مقاومت خود در برابر هوازدگی و فرسایش دارای یک نظم و ترتیب هستند. روند افزایش مقاومت کانیها در برابر فرسایش و هوازدگی دقیقا عکس روند تشکیل و تبلور آنها از مواد مذاب درون زمین است.
ترتیب تبلورکانیها در حین انجماد از ماگما توسط سری واکنشی باون تفسیر میشود. این سری واکنشی را دانشمندی به همین نام طراحی کرد. همان طور که در نمودار زیر دیده میشود، کانی اولیوین در دمای بیشتر و در اولین مراحل تبلور در ماگما جدا میشود و به ترتیب کانیهای سری پیروکسن، آمفیبول و میکا.
در سوی دیگر این نمودار روند تبلور فلدسپاتها دیده میشود که از فلدسپاتهای کلسیمدار آغاز و تا فلدسپاتهای پتاسیمدار پایان میذیرد. در نهایت دو کانی موسکویت و کوارتز وجود دارد که در آخرین مراحل تبلور ماگما و در کمترین دما تشکیل میشوند.
با توجه به مقاومت کانیهای مختلف در برابر هوازدگی و فرسایش، میبینید که کانی کوارتز از مقاومترین کانیها در برابر فرسایش است و به ترتیب میزان مقاومت کانیهای بیوتیت، آمفیبول، پیروکسن و اولیوین در برابر فرسایش کاهش مییابد. از دیگر نکاتی که میتوان درک کرد این است که هرچه کانی در دمای پایینتری تشکیل شده باشد به همان نسبت مقاومت بیشتری در شرایط جوی در برابر فرسایش دارد. این روند مقاومت کانیها در برابر فرسایش را در نموداری موسوم به سری پایداری گلدیش مشخص میکنند (این سری عکس سری باون است).
کانیهای سیلیکاتهای که در بالاترین دماها متبلور میشوند و کمترین نسبت سیلیسیوم به اکسیژن را دارند، سریعتر هوازده میشوند. با توجه به این که پیوند میان سیلیسیوم و اکسیژن قوی است، لذا اگر نسبت این دو عنصر زیادتر باشد، کانی مقاومتر است (به جز موارد استثناء).
علاوه بر اقلیم و نوع سنگ، شیب زمین نیز در ضخامت پوشش مواد هوازده مؤثر است. اگر سطح زمین در حالتی که سنگ در معرض هوازدگی قرار دارد، صاف یا دارای شیب خیلی آرامی باشد، محصولات ناشی از هوازدگی در طی دورهای از زمان روی هم جمع میشوند و ضخامت قابل توجهی پیدا میکنند.
به هر صورت به این سؤال که هوازدگی با چه سرعتی در سنگها و مناطق مختلف رخ میدهد، نمیتوان جواب قاطعی داد. محیطهای فیزیکی و شیمیایی که امکان هوازدگی را فراهم میکنند، بسیار متغیرند. به همین دلیل جهت بعضی از سنگها در برخی اقلیمها ممکن است در طی هزاران سال اساساً بدون تغییر باقی بمانند و بعضی دیگر در مدتی بسیار کم به هوازدگی دچار شوند.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان