گزارش سفر

گزارش چهار محال و بختیاری ساعت 11:00 شب روز سه شنبه یازدهم اردیبهشت قرار حرکت از جلوی درب موسسه طبیعت بود از قبل خبردار شده بودیم که وضعیت آب و هوایی ناپایدار هست و بارش های زیاد باعث بروز سیل و جاده ها کاملا تخریب شده ، به همین دلیل آماده یه سفر سخت بودیم ، دوستان قدیمی را در این سفر دیدیم و با دوستان جدیدی هم آشنا شدیم ، این گروه شامل ده نفر بود : من ( محسن ) ، سارا ، آتنا ، رضا ، امیر علی ، مینا ، هیرو ، شفق ، محمد و شایان و به همراه سه خودرو ، رونیز ، پیکاپ و سرانزا دوستان به موقع سرقرار آماده شدند و با دو ماشین حرکت کردیم قرارمون با امیر علی جلوی بهشت زهرا بود که اونجا به ما ملحق شد ، از مسیر گردنه حسن آباد حرکت کردیم به سمت شهرکرد یه اتفاق جالب ، تولد یکی از همسفرا بود ، تولد شایان ، رفتیم داخل مجتمع تعاونی 57 و کیک رو آوردیم شایان نمیدونست و کلی ذوق زده شد بعد از مراسم کیک برون مجدد حرکت کردیم ، صبح ساعت 11 به بازفت رسیدیم دوستان منتظر ما بودند وقتی به مدرسه رسیدیم بچه ها با لباس های فرم مدرسه و معلمان و آقای قاسمی که زحمت کلیه هماهنگی ها رو تو اون منطقه کشیده بود آماده بودند ، بعد از صحبت های آقای قاسمی و معرفی ما ، امیرعلی برای اهدای جایزه ای که یکی از دانش آموزان برنده شده بود ، برای نوشتن انشای زیبا در رابطه با محیط زیست کمی برایمان صحبت کرد و بعد از آن محمد درباره درخت بلوط و خواص آن و اینکه اگر نباشد چه می شود برای دانش آموزان صحبت کرد ، بعد از آن به آموزش پرورش رفتیم قرار بود شب را در آنجا بمانیم بعد از ورود میز پینگ پنگ ما رو جذب کرد و مشغول بازی شدیم با تمام خستگی راه ( خوش گذشت ) ، به دلیل خرابی راه که حتی با خودروهای دو دیفرانسیل هم نمی شد رفت ، کالاهایی که از همان منطقه خریداری شده بود به آقای قاسمی دادیم تا وقتی که جاده باز شد به دست صاحبانشون برسونه ، ظهر شد و وقت نهار مهمان آقای قاسمی بودیم در طبیعت کبابی برامون درست کرد که نگو ، کمی استراحت کردیم و به گشت و گزار در منطقه پرداختیم و پس از آن به محل اقامت در آموزش و پرورش رفتیم و شب را در آنجا بودیم پس از خوردن شام که رضا و آتنا زحمتش رو کشیدن و انصافا هم بسیار خوش مزه بود خوابیدیم و روز اول به پایان رسید . روز دوم بعد از صرف صبحانه به سمت چلگرد حرکت کردیم گذر از گردنه چری و دیدن زرد کوه و کوچ عشایر ما را هیجان زده کرد به چلگرد رسیدیم و از تونل کوهرنگ و آبشار شیخ علیخان و دشت لاله های واژگون ( البته فصل گل تمام شده بود ) بازدید کردیم و به سمت روستای سر آقا سید ادامه مسیر دادیم ، برای رسیدن به این روستا مسافت زیادی را از گردنه های پر شیب و جاده ای که بارندگی بسیار ناهموارش کرده بود باید می گذشتیم ، گل و لای و چاله های آب و باریکی جاده و تکان های زیاد حسابی بدنمان را نرم کرد بالاخره بعد از چند ساعت به روستا رسیدیم ، این روستا پلکانی و با فرم بسیار زیبایی رخ نمایی می کرد پس از گشت و گزار در روستا به اقامتگاه آقا اسفندیار رفتیم و شب را در آنجا بودیم ، من ، سارا ، امیر و مینا ترجیح دادیم بر روی همان پشت بام بخوابیم و بقیه به اتاق پناه بردن ، به چادر رفتیم و خوابیدیم صدای رعد و برق نوید بارانی شدید را می داد و همین هم شد وای که چه لذتی دارد صدای باران را بشنوی و بخوابی ، روز دوم هم به پایان رسید . روز بعد صبح زود حرکت کردیم به سمت چلگرد با باران دیشب جاده وحشتناک تر شده بود ، خلاصه به پایین رسیدیم و بعد از بازدید از غار برفی چلگرد به سمت کوهرنگ حرکت کردیم زمان خداحافظی از شایان بود چون قصد داشت تا ده روز دیگر به سفرش ادامه دهد بعد از خداحافظی راه برگشت رو در پیش گرفتیم ، سر راه برای دیدن لاله های واژگون به سمت روستای دره بید مسیر را کج کردیم بالاخره لاله ها را دیدیم ولی با چه وضع بدی روبرو شدیم ، دسته دسته گردشگران لاله ها را چیده و میبردند ، چقدر بد که اهمیت نمی دهند و چرا ؟ نهار در گلپایگان کباب معروف را خوردیم و به سمت تهران راهی شدیم

عکس و فیلم

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری

چهار محال و بختیاری