گزارش

سفر 2226 کیلومتری آذربایجان هم به پایان رسید ، شب یکشنبه 13 خرداد ساعت 21 حرکت کردیم ، همسفران این برنامه سارا اجاقی ، سارا محسن زاده ، سعید بیسادی ، تینا سید حسینی ، افشین اسدی و هیرو نانوازاده بودند که در غالب دو خودرو سفر را شروع کردیم بعد از گذراندن ترافیک زیاد کرج به سمت تبریز راهی شدیم قرار بود دو نفر از دوستان را از ترمینال تبریز سوار کنیم حدود ساعت 5:30 صبح به تبریز رسیدیم و دوستان هم ساعت 6 رسیدند و به اتفاق به سمت اهر رفتیم تا صبحانه را در آنجا صرف کنیم و بازدیدی هم از مقبره شهاب الدین اهری داشته باشیم ، پس از آن به سمت کلیبر ادامه مسیر دادیم ، به قلعه بابک که رسیدیم نهار را در میانه راه قلعه خوردیم و آماده بالا رفتن شدیم ، هوا آفتابی بود ولی در کسری از ثانیه چنان باد و بورانی گرفت غیر قابل پیش بینی بعد از بازدید از قلعه بابک به سمت جنگل های ارسباران برای کمپ شبانه راهی شدیم باران زمین را گل کرده و بسیار تردد سخت شده بود ، ماشین ها در گل فرو رفت و با صرف یک ساعتی زمان توانستیم از گل بیرون بیاییم محلی را برای کمپ انتخاب و چادرها را بر پا کردیم تا صبح باران آمد و روز اول به پایان رسید

روز دوم بعد از جمع آوری کمپ به سمت عاشقلو راهی شدیم ، جنگل های ارسباران خیره کننده بود به رود ارس رسیدیم و نوار مرزی را تا جلفا ادامه دادیم ، در مسیر از قنات صفوی ، حمام کردشت ، قلعه کردشت و آبشار آسیاب خرابه بازدید کردیم تا به جلفا رسیدیم ، قرار بود شب را در روستای گلفرج بمانیم پس از هماهنگی با اسکندر خان به سمت روستا رفتیم و در اکو موزه گلفرج بعد از بازدید موزه  شب را گذراندیم ، توضیح این که این اکو موزه به همت اسکندر خان از سال 1392 شروع به کار کرده و در آن حیات وحش ، اسناد تاریخی منطقه ، لوازم و وسایل قدیمی که در گذشته استفاده می شد و کلا گویای تاریخ و فرهنگ و طبیعت منطقه هست ، روز دوم هم به پایان رسید ولی هنوز باران بود 

صبح روز بعد به سمت جلفا حرکت کردیم ابتدا کلیسای چوپان و کاروانسرای صفوی را دیدیم و بعد از آن کلیسای سنت استپانوس و از کنار رود ارس به سمت جلفا حرکت کردیم و به قصد دیدن کلیسای ننه مریم ادامه دادیم کلیسا در پایین جاده و در کنار رود ارس بود و قبرستانی هم در بالای جاده با سنگ قبرهای دیدنی ، حدود ساعت 3 به قره ضیا الدین رسیدیم آنجا مهمان علی اسماعیلی یکی از دوستان بسیار مهربان  شدیم و با استقبال بی نظیری از طرف پدر و مادرش روبرو شدیم ، در کنار علی زنبورداری را هم تجربه کردیم ، بعد از ظهر به اتفاق به سمت عشایر رفتیم گذر از دل کوه ها و رودها با آن فضای رویایی که پر از لاله و گل های رنگارنگ بود هیجان زده مان کرد بعد از نوشیدن چای در جوار عشایر به خانه برگشتیم و شب سوم نیز به پایان آمد ولی باران نیامد 

صبح روز چهارم به همراه علی ، جمشید و خواهرش برای بازدیدهای اون روز راهی شدیم ، مدتی را در منطقه چالدران گذراندیم و سپس به قره کلیسا رسیدیم پس از بازدید نوبت به دیدن سد باران بود ، از جاده خاکی و کوهستانی به سد رسیدیم ، پر از ماهی از نوع گربه ماهی بود با سایزهای بزرگ ، باید کلیسای زور زور ( زر زر ) را هم میدیدیم ولی برای رسیدن باید از تاج سد عبور میکردیم دری آهنی و قفل روبرویمان بود علی برای کسب اجازه

 ( طردد ممنوع هست ) به نگهبانی سد در آن سوی دریاچه رفت پس از مدتی برگشت باکسب اجازه در باز شد و ما از روی تاج سد عبور کردیم به کلیسای زر زر رسیدیم 

توضیح اینکه این کلیسا در کف دره بوده و با آب گیری سد به زیر آب میرفته برای حفظ آن تمام سنگ های آن را شماره گذاری کردند کلیسا را تخریب و بر روی تپه ای بالاتر بنا کردند

سپس به سوی ماکو برای دیدن خانه سردار ماکو در باغچه جوق حرکت کردیم ، برای کمپ شبانه تصمیم گرفتیم که کمی به سمت تبریز حرکت کنیم تا برای فردا نزدیک تر به تهران باشیم قبل از صوفیان از جاده به سمت کوه رفتیم و در فضایی زیبا و در دل طبیعت چادرها را برپا کردیم ، روز چهارم هم به پایان رسید 

روز پنجم بعد از صرف صبحانه به سمت تبریز رفتیم از مسجد کبود ، ربع الرشیدی و موزه تاریخ و فرهنگ بازدید کردیم و به سمت تهران حرکت کردیم 

به پایان آمد این دفتر

حکایت همچنان باقیست

عکس

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا

ارسباران و جلفا