چگونه یک محیط زندگی پایدار برای خودمان به وجود بیاوریم؟
از زمانی که به عنوان یک کاربر معتاد به فضای مجازی و رسانهها و اپلیکیشنهای آن آشنا شدم ، کنجکاوی در زمینهی محیط زیست وادارم ساخت که صفحاتی را دنبال کنم که فعال در زمینهی محیط زیست، کار میکردند. تقریبا بیشتر آنها ادمینهایشان خانمهایی بودند که در خانه و در کنار نقش مادری پارهوقت پس از مدتی اشتراکگذاری عکسها و مطالبشان؛ یک شغل کوچک خانگی در کنار این صفحه برای خودشان راه انداخته بودند.
با این مقدمه، میخواهم به نقش "رسانه های اجتماعی" در همه گیری مفاهیمی مانند "محیط زیست پاک"، "زندگی محیط زیستی"، "زندگی بدون زباله یا پسماند صفر" و "زیست پایدار" بپردازم. در اینکه زندگی و محیط زیست ما و حیات زیستی ما، در معرض تهدید زبالههای پلاستیکی است ؛ شکی نیست. اما یکبار که مقاله ای از تهیهکنندگان و مخترعان پلاستیک میخواندم تا با نظرهای آنها در زمینهی علت پدید آمدن پلاستیک آشنا شوم . متوجه شدم که آنها از چند نظر و دیدگاه به پلاستیک روی آوردهاند که اتفاقا یکی از آنها حمایت از محیط زیست و جلوگیری از تخریب بیرویهی جنگلها بوده است پس باید بسیار به این نکته توجه شود که محیط زیست و کار برای آن یک شمشیر دو لبه است که میتوان با نادیده گرفتن یک سوی آن سوی دیگر را تا معرض نابودی پیش ببرد. چون هم اکنون شاهد انباشت زبالههای پلاستیکی در محیط زیست هستیم همچنان که با نابودی جنگلها هدف نخست تولید پلاستیک هم به انجام نرسیدهاست.
هم اکنون با بازنگری صفحات اجتماعی متوجه میشویم که در بین انسانهای دغدغه مند و به ویژه بانوان و مادران رجعتی به گذشته و استفاده از مواد سازگار و پایدار با محیط در جهت حفظ محیط زیست در حال انجام است. کاری که شاید به جرات بتوان گفت در گذشته تبدیل به یک ضد ارزش شد. به قول پدربزرگم که همیشه معتقد بود از روزی که ساعتها ی مچی باطریخور شدند و دیگر کسی به ساعتی که کوک می شد التفاتی نکرد، برکت هم از زندگیها رفت! چرا که با دست خودمان زندگی را به مصرف هرچه بیشتر (مصرفگرایی) ترجیح دادیم و چنین شد که زمین انباشته از زباله گشت.
به یاد میآورم که در خاطرات نسلهای گذشته ، درست کردن ذغال از خاکه ذغال برای زمستان همیشه پر رنگ بود و کاملا به یاد میآورم که مادربزرگهای ما همیشه از ترکیب این خاک ذغال با سفیدآبهای خانگی، اسکراب طبیعی برای پوستهایشان درست میکردند؛ چیزی که الان کلی با آداب، باید از داروخانه و تحت نام کربن اکتیو تهیه شود. تهیهی صابونهای دستساز خانگی، بافتن و شکافتن لباسهای قدیمی و تبدیل لباسهای کهنه اما پارچههای بادوام بخشی از کارهای مادران خستگی ناپذیر آن روزگار بود، و همین محیط زیست را هم سالم نگاه میداشت! چه شد که همهی اینها ضد ارزش شدند و مصرف بیشتر و تولید زبالهی بیشتر جایگزین این روند پایدار شد؟!
شاید مهمترین نقش صفحات مجازی-اجتماعی را بتوان در تشویقهایی گفت که زنان از بازآفرینی این حسها میگیرند . همان لایکها و معروف شدنها و اینفلوئنسر شدن این اشخاص میتواند تشویقی باشد برای شدت گرفتن روند زندگی سازگار با طبیعت که با ایجاد مد پایدار و دوستدارمحیط زیست، هرکسی از گوشهی خانهاش می تواند در جهت حفظ محیط زیست گام بردارد.
دیگر مدها را به مصرفگرایی تشویق نکنیم بلکه آنها را وادار به بازپروری تولیدات سازگار با محیط زیست و قابل مصرف چندباره نماییم. تولید کنندگان لوازم آرایش را وادار به تولید محصولات کمتر آزار رساننده به حیوانات و محیط زیست کنیم و صدها نمونه دیگر این صفحات را در اینستاگرام شما میتوانید با این پسوندها دنبال کنید و از دیدن خلاقیتها شما هم به یادتان بیاید که در گذشته والدین شما چگونه وسایل را به طور مداوم بازیافت می کردند و برای ما بنویسید.
ecolife، ecolofestyle، ecohome، ecoschool، ecotravel، ecofriendly