تاریخچه زندگی کوچنشینی در ایران
با پایان عصر پارینه سنگی و سپس میان سنگی که در آن تأمین معاش انسان بر اساس گردآوری غذا و شکارورزی قرار داشت، عصر نوسنگی که مرحله انقلاب تولید غذا و شکلگیری جوامع ابتدایی و روستاها میباشد، شروع شد.
در این دوره با افزایش تعداد نفرات جوامع انسانی و کاهش منابع غذایی، بشر ناگزیر گردید تا با گذار از مرحله گردآوری غذا و شکارورزی، شیوههای معیشتی جدیدی را در پیش بگیرد و با رام کردن حیوانات وحشی به تولید غذا بپردازد. پرورش دام در این دوره موجب به وجود آمدن جوامع کوچک اولیه دامدار گردید و وابستگی همیشگی دامها به چراگاه و همچنین فصلی بودن چراگاهها با توجه به شرایط آب و هوایی، شکلگیری اولین جوامع دامدار کوچنشین را در پی داشته است.
انسان در دورههای بعد شروع به زراعت نمود. زراعت موجب یکجانشینی بشر شده و پیدایش روستاهای اولیه و سپس تمدنها را به دنبال داشت.
علیرغم آنکه کوچ اسم مکان نبوده و تداعیکننده زندگی در حرکت است، اما واژه کوچنشینی، مقابل سکونت دائم انسان در یک مکان ثابت و نقطه مقابل روستانشینی و شهرنشینی در نظر گرفته شده است، تا بیانکننده شیوهای خاص از زندگی غیرثابت و متحرک با جابجاییهای مداوم باشد.
کوچنشینی در ایران
در هزاره دوم پیش از میلاد و در عصر آهن، گروههای کوچنشین که در مرحله رمهگردانی قرار داشتند، در پی یافتن چراگاههای جدید پا به فلات ایران نهادند. آنها که خود را آریایی مینامیدند نام سرزمین پیشین خود را در سرزمینهای جدید نهاده و آن را ایرائنه وئجه (aeriyana vaeja) به معنی سرزمین مردم آریایی نامیدند که بعدها به شکل ایرانویچ و نهایتاً ایران درآمد.
این اقوام کهنترین کوچنشینان دامداری بودند که از خارج مرزهای فلات ایران به مرکز فلات ایران وارد شده و در آن ماندگار شدند و بعدها به یکجانشینی روی آوردند. اینان از تیرههای مختلف تشکیل شده و دارای ساختار اجتماعی پدرتباری بودند. طبق روایات اوستایی، طبقات جامعه دودمانی آریاییها عبارت بودند از:
- نمان یا همان خانه که محل تجمع افراد خانواده است.
- ویس (vis) یا تیره مجموعهای از چند خانواده که در ده سکونت داشته و در راس هر ویس ویسپت یا ویسبَد قرار میگرفته است.
- گَئو (زنتو) یا طائفه به مجموع چند تیره اطلاق میشده است (قبیله) که در یک محدوده جغرافیایی به نام بلوک سکونت داشته و در رأس آن گئوپَت قرار میگرفته است.
- دَهیو به گروه بزرگتری از مجموعه چند طایفه اطلاق میشده است. محل سکونت آنان را ایالت مینامیدند و در راس آن دهبذ یا دَه یوپَت قرار داشته است.
این گروههای آریایی موسسین دولت ماد و سپس هخامنشی بودند. پارتها نیز که دولت اشکانی را پایهگذاری نمودند، مردمانی کوچنشین و رمهگردان بوده و از زمره طوایف آریایی محسوب میشوند.
در دورههای تاریخی بعد نیز گروههای بسیاری در پی یافتن سرزمینهای جدید، چراگاههای مناسب، منابع غذایی بیشتر، جهانگشایی و ... به فلات ایران وارد شده و برخی در این سرزمین ماندگار شدند.
در دورههای راهنمایان گردشگری، به تفصیل دربارهی فرهنگ اقوام و عشایر ایران توضیح داده میشود. برای اطلاع از شرایط شرکت در دورهها میتوانید از طریق فرم زیر اقدام نمایید.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان
ورود اعراب به ایران
در 642 میلادی اعراب که دارای ساختار اجتماعی قبیلهای و بادیهنشین بودند به ایران وارد شدند و فصلی جدید در تاریخ ایران رقم خورد. اکثر حکومتهای بعدی در ایران، همانند ترکان غزنوی و سپس سلجوقیان، مغولان، ایلخانان و ... نیز همگی بر آمده از ساختار ایلیاتی و عشایری هستند.
ایلات به علت آمادگی دائمی برای کوچ، دارای فیزیک جسمانی قوی و به علت خطرات همیشگی طبیعی و تهدیدات ناشی از تجاوز سایر ایلات و طوایف، همواره مسلح و دارای آمادگی و انضباطی شبه نظامی هستند. این نیروی نظامی بالقوه دارای ساختاری منظم است که در آن جایگاه هر فرد و نحوه ارتباط وی با سایر افراد جامعه مشخص و تحت نظر یک فرماندهی متمرکز (ایلخان یا ایل بیگی) قرار دارد.
نقش ایل در سیستم نظامی کشور
اطاعتپذیری محض ایلات از رؤسایشان به انضمام روابط پدر تباری پیوندهای سببی و نسبی و تعصبات قومیتی، انسجام کمنظیری را موجب شدهاست. مجموع تمامی موارد ذکر شده، ایلات را در طول تاریخ تبدیل به یک اردوی نظامی آماده و نیرومند کرده است.
همچنین افزایش تعداد نفرات هر ایل با افزایش قدرت نظامی ایل نسبتی مستقیم دارد و افزایش قدرت نظامی موجب بسط و گسترش قدرت سیاسی شده و تأسیس سلسلههای ایلیاتی را در پی داشته است.
لذا در تمامی دوران تاریخی ایران، ایلات و گروههای بزرگ کوچنشین نیرومندی که دارای رهبری پرقدرت و متمرکز بودهاند، با سرنگونی حکومتها، قدرت سیاسی را در اختیار گرفته و حکومتی بر پایه ایل خود تاسیس نمودهاند.
در دوران اسلامی نیز میتوان حضور ایلات را در تشکیل حکومتهای کوچک محلی و حکومتهای فراگیر ملی به وضوح مشاهده نمود.
در طول این تاریخ پر فراز و نشیب، ارتش ایران همواره ارتشی ایلیاتی بوده است عموما مردان ایلی که اقدام به تأسیس سلسلهای نمودهاند در پستهای حساس سیاسی و گاردهای محافظ شخص اول حکومت به کار گرفته میشدند و سایر ایلات همپیمان نیز در هنگام ضرورت به عنوان شیرازه اصلی ارتش به کمک طلبیده شده و هسته ارتش غیر دائمی ایران را تشکیل میدادند.
یکی از وظایف ایلات (ایلات همپیمان حکومت مرکزی) در تمام طول تاریخ ایران مرزداری بوده است. در نبود ارتش منسجم مرکزی و عدم امکان دسترسی و اطلاع از وضعیت سر حداد، نظارت و حفاظت از مرزها همواره بر عهده ایلات و عشایر منطقه بوده است و گروههای کوچنشینی که در سرحدات کشور ساکن بودهاند انجام این مهم را برعهده داشتهاند. به همین سبب هم اینان، اولین گروههایی بودند که در تهاجمات بیگانگان به مقابله پرداخته و جنگها و رشادتهای فراوانی را در تاریخ ثبت کردهاند.
همچنین فرمانداری ولایات و برقراری امنیت در هر منطقه به یکی از ایلات قدرتمند منطقه که همپیمان حکومت مرکزی بوده، سپرده میشدهاست و در بعضی موارد بر حسب موقعیت استراتژیک منطقه یکی از ایلات همپیمان از سایر نقاط کشور به منطقه مورد نظر کوچانده میشدند.
ارتش نوین
در دوران قاجار و سپس پهلوی با ورود مستشاران روسی، انگلیسی، سوئدی، فرانسوی و آمریکایی و بنا نهادن ارتش نوین اگرچه اصلاحاتی در ارتش صورت گرفت و به تمرکز قوای نظامی و ارتش نوین انجامید اما کمر ارتش ایلیاتی ایران را که با جان و پوست و گوشت خود در برابر تجاوز بیگانگان ایستادگی میکرد، شکست. البته در دوران فترت و ضعف پادشاهان و حکومتهای مرکزی نیز بعضا تمرد، شورش، غارت مسافرین، روستاها و شهرها توسط گروههای کوچنشین اتفاق میافتاد.
برخی از گروههای کوچنشین که تاثیرات مهمی در حیات اجتماعی-سیاسی ایران داشته و توانستهاند در دوران تاریخی پس از اسلام حکومتهای مقتدر را در کشور پایهگذاری کنند و یا در عرصه سیاسی-اجتماعی نقش مهمی بازی کنند، عبارتند از:
- غزنویان
- سلجوقیان
- مغولان
- ایلخانان
- تیموریان
- ترکمانان قراقویونلو
- ترکمانان آق قویونلو
- اتحادیه ایلات قزلباش (صفویه)
- غلجائی قندهار
- افشاریه
- زندیه
- قاجاریه
- بختیاری
موزاییک قومیتی ایران
تاریخ ایران را باید تاریخ ایلات و عشایر دانست زیرا با حضور آنها در عرصه سیاسی گره خوردهاست و به جرأت میتوان ادعا کرد که بدون مطالعه تاریخ و فرهنگ ایلات و عشایر نمیتوان درک درستی از تاریخ و فرهنگ ایران داشت. بنابراین وقتی درباره ایران صحبت میشود باید از یک موزاییک قومیتی سخن گفت. این موزائیک را قومیتهای مختلفی تشکیل دادهاند که علیرغم حضور در منطقه جغرافیایی مشترکی به نام ایران، تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. مرزهای جغرافیایی ایران در طول تاریخ دچار تغییرات زیادی شدهاست علیالخصوص در دوران قاجار، استعمارگران انگلیس و روسیه بخشهای زیادی از خاک ایران را از کشور جدا نمودند. مرزهای سیاسی ایران فعلی مساحتی در حدود یک میلیون و 648,000 و 419 کیلومتر مربع را شامل میشود اما مرزهای زبانی ایران تمامی مناطق فارسی زبان همانند ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخشهایی از ازبکستان را در بر میگیرد.
علم مردم شناسی بر آن تاکید دارد که تفاوت بین انسانها مربوط به رنگ پوست و یا وضع ظاهری آنها نیست بلکه آنچه آنها را از هم جدا میسازد، همانا فرهنگ و منجمله نحوه امرار معاش و یا سازش آنها با محیط است.
لذا بدون مطالعه و داشتن درک صحیحی از اقلیم و جغرافیای منطقه حضور هر قوم، نحوه امرار معاش و زیست و همچنین شاخصههای فرهنگی، رسیدن به شناخت درباره آن مردمان امکان پذیر نخواهد بود.
بنابراین در حوزه فرهنگی، ایران بسیار وسیعتر از مرزهای سیاسی و زبانی آن است. سرحدات حوزه نفوذ فرهنگ ایرانی را باید در شرق جلگه رود سند، در شمال شرق فرارود (مرز اسطورهای ایران و توران) سرزمین مابین دو رود آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون)، در شمال غرب به کوههای قفقاز (رشته کوه مابین دریای کاسپین و دریای سیاه) و در غرب میانرودان جلگه محصور در بین رود دجله و فرات، دانست که مساحتی بیش از 2,600,000 کیلومتر مربع را شامل میشود که اقوام مختلفی در طول تاریخ به این سرزمینها وارد، در آن ساکن و فرهنگ ایرانی را تشکیل دادهاند و عناصر فرهنگی بسیاری میان این مردمان مشترک است.
سایر مباحث مرتبط با کوچنشینان
- تاریخچه زندگی کوچنشینی در ایران
- آشنایی با ایل
- ملاکهای شناخت جوامع ایلیاتی و عشایر ایران
- تقسیمبندی ایلات و کوچنشینان در ایران