شناخت ایل شاهسون
شاهسونها از ایلات ترک تبار و ترکزبانی هستند که در شمال غرب کشور حضوری دیرینه دارند. ورود و استقرار اقوام ترکزبان در ایران در 2 مرحله تاریخی صورت گرفته است.
دوران اول استقرار ترکها در آذربایجان و منطقه آناتولی به پیش از حمله مغول برمیگردد که با تشکیل حکومتهای غزنویان (963 تا 1187 میلادی - 351 تا 583 ه.ق.) و سپس سلجوقیان (1037 تا 1194 میلادی - 429 تا 552 ه.ق.) همراه بود که دوره شکوفایی هنر و معماری ایران پس از اسلام نیز است. در همین دوران گروههایی از ترکمانان غز یا اغوز از مرزهای شمال شرقی ایران در ناحیه وَرَز رود وارد ایران شدند.
دوره دوم حضور ترک زبانها در ایران پس از هجوم مغول (1219 تا 1258 میلادی - 616 تا 656 ه.ق.) و با ورود ایلخانان (1256 تا 1335 میلادی - 654 تا 750 ه.ق.) به ایران شکل گرفت.
در دورههای بعد ترکمانان قراقویونلو و ترکمانان آققویونلو که در شمال غربی ایران و در حوزه آناتولی ساکن بودند، حکومتهای قدرتمندی را در منطقه ایجاد کردند که ضمن مبارزه با ترکهای عثمانی، توانستند حکومتهای کوچک محلی داخل ایران را سرنگون و زمینه را برای تشکیل دولت ملی در دوران صفویه (1502 تا 1722 میلادی - 907 تا 1135 ه.ق. - 880 تا 1101 خورشیدی) فراهم آورند.
آشنایی با سابقه تاریخی شاهسونها
برای پی بردن به سابقه تاریخی شاهسونها باید از دوران طلایی صفویه یاد کرد. قدرت نظامی سلسله صفویه بر پایه ایلات قزلباش قرار داشت. قزلباشان در ابتدا شامل 7 طایفه اصلی از ترکمانان بودند که امیر تیمور پس از حمله به ایران، قصد بازگردانیدن آنها را به آسیای میانه داشت اما با وساطت خواجه علی سیاهپوش نوه شیخ صفی الدین اردبیلی و رهبر تصوف از این کار منصرف گردید. این طوایف ترکمانی به تصوف گرویده و پیرو خواجه علی سیاهپوش گردیدند و همواره پشتیبان اصلی خاندان صفویه و تصوف محسوب میشدند. این 7 ایل عبارت بودند از: شاملو، استاجلو، ذوالقدر، قاجار، افشار، تکهلو و روملو که بعدها ایلات دیگری نیز به این اتحادیه پیوستند و با تشکیل حکومتهای مختلف تاثیر شگرفی بر تاریخ ایران در دورانهای بعدی نهادند.
شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل صفوی به منظور ایجاد اتحاد و همبستگی بین پیروان خود کلاه 12 ترک (به احترام 12 امام شیعه) و به رنگ قرمز به نشانه خونخواهی، برای پیروان خود طراحی کرد و به همین دلیل آنان را قزلباش یا سرخ سر (کلاه سرخ به زبان ترکی) نامیدند. دولت صفویه بر پایه قدرت نظامی ایلات قزلباش توانست بعد از حدود 900 سال دولتی ملی و فراگیر در سرتاسر ایران ایجاد نماید و مرزهای کشور را به مرزهای دوران ساسانی بازگرداند. در این دوره قزلباشان هسته اصلی ارتش ایران را در کنار سایر گروههای ایرانی که به طور عام تاجیک یا تات خوانده میشدند، تشکیل میدادند.
قدرتگیری قزلباشان پس از دوران شاه طهماسب و سپس قیام آنها بر علیه مرشد قلی خان نماینده شاه عباس موجب بدبینی شاه نسبت به نفوذ و قدرت فوقالعاده آنان در امور کشوری و لشکری شد. شاه عباس برای از بینبردن قدرت قزلباشان و البته به بهانه مقابله با نیروی ینیچری (قشون جدید) در عثمانی، از طوایف وفادار قزلباش گروه دیگری به نام شاهی سیونی یا شاهسون را تشکیل داد که دوستداران شاه نام گرفتند. البته اصطلاح شاهسون از پیش از دوران شاه عباس رواج داشته اما نه به عنوان سپاهیان ویژه شاه عباس، بلکه از آن معنای دوستداری شاه و فداکاری و جانبازی در راه مرشد کامل برمیآمد.
ریشه کلمه شاهسون
شاهسون از ترکیب کلمهی فارسی شاه و کلمهی ترکی سِوُن تشکیل شده و به معنی دوستدار شاه است. در برخی متون منظور از شاه را مولای متقیان حضرت علی دانستهاند و دوستدار شاه را به معنی پیروان امام اول شیعیان امام علی علیه السلام میدانند. با توجه به اعتماد شاهان صفوی به شاهسونها، طوایف مختلفی از آنها در دوران صفویه والیگری ولایات مختلف و تامین امنیت و یا مرزداری به مناطق مختلف کشور کوچانیده شدند. به عنوان نمونه گروههایی از اینانلوها را امروز در فارس تحت اتحادیه ایلی خمسه فارس و گروهی نیز در اطراف قزوین در قالب شاهسون خرقان و خمسه میتوان مشاهده نمود.
علیرغم رشادتهای عباس میرزا نایب السلطنه در جنگهای ایران و روس، بخشهایی از مناطق شمال غرب ایران که جزو قلمرو شاهسونها محسوب میگردد، در دوران فتحعلیشاه قاجار از ایران جدا شد. در این دوران شاهسونها به 2 بخش تقسیم شدند. بخش شمالی به کمک روسها رفته و گروههای ساکن در بخشهای جنوبی منطقه در کنار عباس میرزا در جنگهای ایران و روس شرکت کردند.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان
در تمامی دوران قاجار، شاهسونها در زمره همپیمان حکومت مرکزی محسوب میشدند. شاهسونها از جمله نیروهایی هستند که جهت مقابله با حمله افغانها به هرات و همچنین مقابله با تجاوز ترکمنان به شهرها و روستاهای شرق و شمال شرق کشور به آن منطقه اعزام شدند.
رحیمخان چلبیانلو (نصرتالسلطان - سردار نصرت) از خوانین شاهسون و از نزدیکان و محارم محمدعلی میرزا محسوب شده که با وی به تهران عزیمت نمود و پس از به پادشاهی رسیدن محمدعلی شاه، ریاست کشیک خانه سلطنتی به وی سپرده شد. وی و پسرش بیوکخان از هواداران محمدعلی شاه بودند. در دوران مشروطه گروهی از شاهسونها با هدایت بیوکخان و در حمایت از محمدعلی شاه قاجار و به منظور از بینبردن انجمن تبریز که یکی از اصلیترین مراکز مشروطهخواهان بود، بسیاری از روستاهای آذربایجان را غارت کرده، اردبیل را اشغال و سپس به تبریز حمله کردند و در کنار عینالدوله به محاصره تبریز پرداختند که با مقاومت سرسختانه مردم تبریز و مجاهدین مشروطهخواه به رهبری ستارخان مواجه شدند.
پس از شکست محمدعلیشاه از نیروهای مشروطهخواه، رحیمخان متوجه اردبیل گردید و ستارخان را که به حکومت اردبیل تعیین شده بود، شکست داده و اردبیل را اشغال و تاراج نمود اما نهایتاً خود در مقابل نیروهای اعزامی از مرکز شکست خورده و به روسیه گریخت. همچنین در بازگشت محمدعلی شاه مخلوع برای بازپس گیری سلطنت، گروهی از شاهسونها به حمایت از وی پرداختند که اینبار نیز کاری از پیش نبردند.
در ارتباط با عشایر شاهسون به مباحث زیر خواهیم پرداخت
- پراکندگی ایل شاهسون
- زبان و مذهب ایل شاهسون
- فرهنگ ایل شاهسون
- پوشاک ایل شاهسون