گزارش سفر اصول و مفاهیم پایه دوره 64 راهنمایان اکوتوریسم
اطلاعات سفر
- موضوع درس: سفر مفاهیم و اصول پایه طبیعتگردی
- برگزار کننده: موسسه آموزش و تحقیقات جهانگردی طبیعت
- استاد: جناب آقای حسین ابراهیمی به همراهی آقای صفری
- تعداد اعضا مسافرین: 24 نفر
- مقصد سفر: روستای هرانده
- تاریخ سفر: 11 و 12 امرداد 1403
- ساعت و محل قرار: 02:30 صبح- یوسف آباد
- مسیر دسترسی: جاده فیروزکوه
- مسافت طی شده: 130 کیلومتر
- هزینه سفر: برای هر نفر 1,120,000 تومان
- اسکان: کمپینگ
- موارد آموزشی: نحوه صحیح رفتار در گروه حین سفر و رفتار مناسب با افراد محلی، نحوه بستن بندهای کفش، استفاده از باتوم، تنظیم کولهپشتی، چگونگی آمارگیری در شرایط متفاوت، گرههای کاربردی در طبیعتگردی، حمل مصدوم، ساختن برانکار
دریافت مشاوره تخصصی رایگان
شرح سفر
- روز اول: قرار ساعت 2:30 در یوسفآباد تهران بود همه افراد بجز تعداد اندکی سر تایم در محل قرار حاضر بودند، در ساعت 03:00 صبح استاد ابراهیمی شرح مختصری از سفر در همان محل دادند و اتوبوس حوالی ساعت 3:30 بامداد حرکت خود را آغاز کرد و پس از حدود دو ساعت و نیم و پیمودن حدود 130 کیلومتر به مقصد رسیدیم. پس از به خط کردن کولهپشتیها، ادامه آموزش با نحوه بستن بندهای کفش، استفاده از باتوم و تنظیمات کولهپشتی و نحوه قرارگیری در صف انجام پذیرفت و پس از دقایقی نرمش، ساعت 05:45 صبح، گروه پیمایش خود را در یک صف 25 نفره به سمت محل کمپ آغاز کرد. پس از عبور از روستا از کنار باغهای میوه (شامل گردو ،زرد الو،سیب و..البته بدون دست درازی به میوهها)، به راه خود ادامه دادیم. مسیری به غایت زیبا را پیش رو داشتیم، البته در طی مسیر مکانهایی بود که به دلیل ورود آب به جاده مسیر لغزنده و پر از گل و لای شده بود و رفتن را دشوار میکرد. ولی این دشواریها از زیباییهای مسیر کم نمیکرد. در میانه راه کمی استراحت کردیم و مجدد به راه ادامه دادیم.
از میان دشت و کوه و تپهها گذر کردیم، کمکم صدای رودخانه به گوش رسید، همان رودخانه پرآب و زیبایی که بعدها فهمیدم به اسم نمرود میشناسندش ،رودخانه همراهمان بود و ما میرفتیم، به محل کمپ رسیدیم و در جوار نمرود، کمی نرمش کردیم تا بدن با شرایط ایستایی هماهنگ شود. حدود 07:30 تا 08:00 را برای صرف صبحانه تایم گرفتیم و در ساعت 8:30 اموزش شروع شد در خصوص چگونگی برپایی چادر و کمپ.
حال نوبت اجرایی کردن آموختهها بود، چادرها را بر پا کردیم و برای فراگیری گرههای کاربردی در طبیعتگردی آماده شدیم. گرههای سردست، هشت، دو سر طناب مرد ماهیگیر، بولین و ... آموزش تا نزدیکیهای ظهر ادامه داشت. تا ساعت 15:00 فرصت داشتیم تا به استراحت، ناهار و گشت و گذار بپردازیم.
ساعت 15:00 به فرمان استاد، به سمت صخرهای در نزدیکی کمپ روانه شدیم و پس از صحبتهای ایشان، بچهها دست به سنگ گرفتند و با کمی تمرین زیر نظر ایشان، توانایی بالا رفتن از صخره را در خود محک زدند. البته با حمایت استاد و طناب انفرادی. وقتی به کمپ برگشتیم ، گروهی از بچه ها آتشی را برای دورهمی شبانه در کمپ فراهم کردند و همگی دور آتش نشستیم و با یکدیگر گپ و گفتی داشتیم. در این میان صحبتهای استاد بسیار شنیدنی و لذتبخش بود. پس از شام به فرموده استاد که ساعت 22:00 را خاموشی اعلام کردند تا 04:30 صبح فردا، هر یک ساعت، دو نفر تا سه نفر به انتخاب گروه اجرایی، نگهبانی دادند مبادا خطری گروه را تهدیدکند.
- روز دوم: هوا که روشن شد همه بیدار، صبحانه خورده منتظر آخرین آموزش بودیم. حمل مصدوم به شیوههای مختلف و ساختن برانکار.
برای آموزش بهتر، 3 گروه شدیم و سعی کردیم سرعتی برانکار را بسازیم که خوشبختانه استاد راضی بودند از نحوه کار گروهی بچهها. نزدیک به پایان سفر شدیم. با دقت کولهها و چادرها را بستیم. باقیمانده آتش را خاموش کردیم، زبالههای خود و هر آنچه در آن اطراف بود را جمع کردیم و ساعت 11، بعد از گرفتن عکس دستهجمعی، قدم در راه برگشت گذاشتیم. از همان مسیر زیبایی که آمدیم برگشتیم.
نزدیک ساعت 12:00 به اتوبوس رسیدیم و پس از مدت کوتاهی به سمت مبدأ حرکت کردیم. ما در پایان این سفر با اشخاصی که سفر را آغاز کرده بودند فرق داشتیم، هر کاری که انجام دادیم، دیگری را در اولویت دیدیم. در هیچ زمانی گروه را فراموش نکردیم و حمایت همه جانبهای از سمت تکتک افراد برای دیگر اعضا در جریان بود و اینها بخشی از حضور استاد عزیز همراه ما بود. که گروه، از دلسوزی، سخاوت، شجاعت و انرژی بالای ایشان دریافت کرد و از همنشینی در کنارشان بینهایت به خودمان میبالیم. حوالی ساعت 15:00 به همان نقطه شروع سفر رسیدیم، میدان فرهنگ یوسفآباد. این بار بچهها با دید دیگری نسبت به هم، برای از هم جدا شدن به سمت یکدیگر میرفتند.