مصاحبه آقای اینانلو با خبرگزاری تسنیم (بخش نخست)
ناگفتههای محمدعلی اینانلو از 4 دهه ورزش، گردشگری، طبیعت و رسانه در گفتوگو با تسنیم / بخش نخست
محمد علی اینانلو هستم؛ با همین مشخصات، این صدا و این سیبیل
خبرگزاری تسنیم: "من در طی ۴۰ سالی که در رسانه - خصوصاً در رادیو و تلویزیون - کار میکنم وقتی هم حرف میزنم، محمدعلی اینانلو هستم و دوست ندارم در نقش فرد دیگری بازی کنم؛ محمدعلی اینانلو هستم؛ با همین مشخصات، این صدا و این سیبیل.
وقتی وارد دفتر مؤسسه طبیعت در خیابان یوسفآباد میشویم، روی دیوارها پر است از عکسهای دیده نشده از مناطق بکر طبیعت ایران و البته لوحهای تقدیر از محمدعلی اینانلو. قبل از اینکه یکدیگر را ببینیم، گفت دچار کسالت شده و حتی به طنز گفت که علت این کسالت، بیتوجهی به سنش است! اما وقتی با هم روبهرو شدیم، سرحال بود؛ مثل همیشه. باز هم رگه طنزش گل کرد و گفت وقتی به خیابان آمده و دود خورده، حالش بهتر شده! زمان زیادی طول نکشید که ما را به اتاق خودش راهنمایی کرد تا گفتوگو را آغاز کنیم.
«اینجا نخستین مؤسسه آموزش تخصصی اکوتوریسم در ایران است. افرادی که در رشتههای مرتبط از دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند، به این مؤسسه میآیند و دوره 6 ماههای را میگذرانند و متوجه میشوند که دانشگاه چیزی به آنها یاد نداده است.»
محمدعلی اینانلو که او را به عنوان کارشناس محیط زیست، مجری تلویزیونی، گوینده رادیو، روزنامهنگار و مستندساز میشناسیم، با این توضیح درباره مؤسسه «طبیعتگردان» گفتوگو با خبرگزاری تسنیم را آغاز میکند. در ابتدا، به او میگوئیم که به جای یک گفتوگوی رسمی با هم گپ بزنیم و او هم با روی باز میپذیرد؛ میگوید: «هر طور که راحت هستید و دوست دارید، سوال کنید و اصلا هم نگران نباشید.» ما هم با طمأنینه و آرام صحبت با اینانلو را آغاز میکنیم. اگر چه حدود 67 سال سن دارد اما به اندازه یک جوان سی و اندی ساله، پرانرژی و شاداب است و همین صحبت با او را جذابتر میکند. اینانلو در هر کاری سررشتهای دارد و آنطور که خودش میگوید، توانایی انجام چندین کار به طور همزمان را دارد، بدون اینکه چند هندوانه را با یک دست بردارد. خودش میگوید که این توانایی، مرهون برنامهریزی است.
بخش اول گفتوگوی خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم با محمدعلی اینانلو پیشروی شماست:
دو سال قهرمان تیراندازی با کمان کشور بودم
17 سال والیبال حرفهای بازی کردم
رکورددار برنامههای ایرانشناسی در تلویزیون هستم
گردشگری نسبت به ورزش برایم اولویت دارد
هیچگاه مدیریت صحیحی در حوزه گردشگری نداشتهایم
من در اصل یک فرد رسانهای هستم
هیچ لذتی برای من بالاتر از معلمی نیست
میتوانم 4 یا 5 کار را بهطور همزمان انجام دهم بدون اینکه 4 یا 5 هندوانه را با یک دست بلند کرده باشم
من هنوز یک روزنامهنگار سنتی هستم؛ باید بنویسم و قلم و کاغذ را حس کنم
به دلیل بیرحم بودن سینما تصمیم گرفتم که فیلم خودم را کارگردانی نکنم
در 30 سال گذشته، 4 میلیون کیلومتر در ایران سفر کردهام
- تسنیم: آقای اینانلو! ورزش را بیشتر دوست دارید یا طبیعتگردی را؟ کدام یک از این دو مقوله برای شما اولویت بیشتری دارد؟
اینانلو: در حال حاضر گردشگری.
اینانلو: خواهم گفت. علت اینکه من ورزش را انتخاب کردم، این بود که خودم ورزشکار بودم. رشته اصلی من، دو و میدانی، والیبال و تیراندازی با کمان بود. البته به رشتههای دیگر هم سری زدهام؛ از جمله ورزشهای رزمی، کشتی و ورزش باستانی اما در تیراندازی با کمان، دو سال قهرمان کشور بودم.
- تسنیم: فقط در این رشته بهطور حرفهای کار کردید؟
اینانلو: در والیبال هم فعالیت حرفهای داشتم و 17 سال در این رشته به صورت حرفهای بازی کردم.
- تسنیم: گویا ورزش در ورودتان به کار تلویزیونی هم بیتاثیر نبود...
اینانلو: دقیقاً من با ورزش و همزمان با بازیهای آسیایی 1974 تهران به تلویزیون آمدم. من از همان زمان کار خود را در تلویزیون بهعنوان مفسر ورزشی شروع کردم. بعد از بازیهای آسیایی در تلویزیون استخدام شدم و گوینده، تهیهکننده و مجری برنامههای ورزشی بودم. بعد از مدتی به طبیعت رفتم چرا که کار اصلی من کشاورزی است اما در فیلد تلویزیونی، از حدود 33 سال پیش به سمت مستندسازی طبیعت رفتم. چند سال بعد از مستندسازی طبیعت، با مقوله گردشگری آشنا شدم. از سال 1369 که من سردبیر مجله گردش ــ متعلق به بنیاد مستضعفان ــ و همچنین مجله سیلک رود بودم، کار گردشگری را در معاونت سیاحتی بنیاد مستضعفان شروع کردم. نخستین شرکتی که بعد از انقلاب در این حوزه تأسیس شد، شرکت «آیتو» بود که هنوز هم پابرجاست. دفتر مرکزی ما در هتل آزادی بود که البته بعد از مدتی از این شرکت جدا شدم.
- تسنیم: شما مدیر این شرکت بودید؟
اینانلو: نه؛ مسئولیت این شرکت، با آقای جواد قاسمی بود اما طرحش را من ارائه کردم، ارگانیزاسیون شرکت برعهده من بود و مشاورههای اصلی را من میدادم. در واقع همهکاره شرکت من بودم اما مسئولیت رسمی آن، با آقای قاسمی بود که آن زمان در بنیاد کار میکرد. بعد از مدتی شخصاً کار گردشگری را ادامه دادم که به تأسیس موسسه طبیعت منجر شد. این موسسه، اولین موسسه آموزش تخصصی اکوتوریسم (طبیعتگردی) است. همراه با این کار، مجوز آژانس را هم دریافت کردم که بتوانم کار توریسم را هم انجام بدهم اما در زمینه ایرانشناسی و گردشگری، بیشتر در تلویزیون کار کردم. میتوانم بگویم که من رکورددار برنامههای ایرانشناسی در تلویزیون هستم و هزاران ساعت برنامه در این رابطه تولید کردهام؛ در شبکههای دو، چهار، مستند و جامجم. حتی قدیمیترین برنامه شبکه جامجم تحتعنوان «ایران، جهانی در یک مرز» متعلق به من است. من در این برنامه، این مملکت را به ایرانیان و مردم دنیا شناساندم.
- تسنیم: فعالیت شما در حوزه گردشگری شما را از فعالیتهای ورزشی و روزنامهنگاری دور نکرده است؟
اینانلو: من هنوز هم فعالیتهای ورزشی خودم را ادامه میدهم و حتی در حوزه ژورنالیسم ورزشی هم کار میکنم. گاهی اوقات برای روزنامه خبر ورزشی مینویسم. نخستین یادداشتی که درباره کواچ در خبر ورزشی نوشتم، خیلی سر و صدا کرد. من گفته بودم که این آقا در حد تیم ملی والیبال ما نیست و این نظر من با اعتراض افراد زیادی مواجه شد اما بعد از مدتی همه به این نتیجه رسیدند که من درست میگویم.
- تسنیم: اگر بخواهید بگویید که چرا گردشگری نسبت به ورزش برای شما اولویت دارد، چه پاسخی میدهید؟
اینانلو: بخش عظمی از آینده این کشور، گردشگری است. من حدود 12 سال پیش فیلم «جهانگردی به جای نفت» را ساختم که به تازگی برخی درباره این مساله حرف میزنند. من در آن زمان جهانگردی را به جای نفت پیشنهاد کردم که اگر گوش شنوایی بود، امروز با نفت بشکهای 50 دلار به دست و پا نمیافتادیم و از لحاظ گردشگری پیشرفت زیادی کرده بودیم. اما علت اصلی اولویت داشتن گردشگری این است که کشور ما یکی از جوانترین کشورهای دنیاست و 70 درصد جمعیت کشور ما، جوانها هستند. در عین حال، افغانستان که همجوار ماست، بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان است. من معتقدم که بیکاری، امالفساد است. من دو پسر دارم و میدانم که اگر جوانها بیکار باشند، ممکن است به تدریج به انحراف کشیده شوند. بر اساس آمار رسمی، روزانه 50 تن مواد مخدر در این کشور مصرف میشود و یکی از نقاط آسیبپذیری جوانها، بیکاری است. من به سهم خودم و بهعنوان یک ایرانی در برابر نسل جوان کشورم، احساس مسئولیت میکنم که بتوانم به سهم خود، جوانهای کشور را از این آسیبها محافظت کنم.
- تسنیم: فکر میکنید زمینه توسعه گردشگری در کشور وجود دارد؟
اینانلو: خیلی بیشتر از آنچه که در تصور هر کسی دربیاید زمینه گردشگری در این کشور وجود دارد اما مدیریت نداریم. البته این مساله مربوط به امروز و دیروز نیست؛ چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، هیچگاه مدیریت صحیحی در این زمینه نداشتیم.
- تسنیم: معمولاً اینطور برداشت میشود که افراد موفق، معمولاً در یک زمینه فعالیت میکنند و تمام تلاش خود را به کار میبندند تا در آن حوزه، موفق شوند. اینکه شما بارها حوزه کاری خود را تغییر دادهاید، برایتان دردسرساز نشده است؟ چطور توانستهاید خود را با حوزههای کاری جدید، وفق دهید؟
اینانلو: درست است. کار اصلی من کشاورزی است اما تمام کارهایی که من انجام دادهام، تا حدود زیادی با هم مرتبط هستند. اصل و اساس قضیه را رسانه تشکیل میدهد و من در اصل یک فرد رسانهای هستم. همه این کارها از دامن رسانه منشعب شده است؛ یعنی اگر من برنامه گردشگری را برای تلویزیون ساختهام، به این دلیل بوده که با رشتهام در ارتباط بوده است. اگر در رشته تبلیغات کار کردهام و هنوز هم عضو انجمن جهانی تبلیغات هستم، به این دلیل است که حوزهای از رسانه است. البته بنا به دلایلی دیگر در حوزه تبلیغات کار نمیکنم. اگر مؤسسه طبیعت را راهاندازی کردهام، باز هم بخشی از آن به رسانه مربوط میشود.
- تسنیم: اما بخش مهمتر آن، معلمی است.
اینانلو: من معلمی را خیلی دوست دارم. هیچ لذتی برای من بالاتر از معلمی نیست و یاد دادن چیزهایی که بلدم، خیلی برایم شیرین است. نقطه ضعف من، بچههای دانشجو و دانشآموز هستند.
- تسنیم: قبل از راهاندازی این موسسه، سابقه کار معلمی هم داشتید؟
اینانلو: بله؛ گاهی اوقات از من دعوت میشود که در جلسهای با حضور معاون رئیسجمهور یا یکی از وزرای دولت شرکت کنم. من معمولاً با بیمیلی به این جلسات میروم اما وقتی یک دانشکده یا دبستان در سیستان و بلوچستان از من دعوت کنند، حتماً میروم. میخواهم بگویم اینها خیلی با هم غیرمرتبط نیستند. ضمن اینکه من از 16 ــ 15 سالگی کار کردهام و توانایی کار در حوزههای مختلف را بهطور همزمان دارم؛ یعنی میتوانم 4 یا 5 کار را بهطور همزمان انجام دهم بدون اینکه 4 یا 5 هندوانه را با یک دست بلند کرده باشم. سابقهام مشخص است و در همه کارهایی که انجام دادهام موفق بودهام. برنامههای رادیویی من چندین بار جایزه بهترین برنامه و بهترین مجری را به خود اختصاص داده و چندین بار نیز جایزه بهترین روزنامهنگار را دریافت کردهام. این توانایی را به دلیل برنامهریزی ذهنی به دست آوردهام.
- تسنیم: از میان رادیو، تلویزیون و رسانههای مکتوب، کدامیک برای شما لذتبخشتر بوده است؟
اینانلو: در درجه اول رسانههای مکتوب. اتفاقاً چندی پیش مطلبی نوشتم و گفتم که من هنوز یک روزنامهنگار سنتی هستم؛ یعنی دوست دارم بر روی کاغذ بنویسم و بخوانم. بارها به من گفتهاند که اگر میخواهی کتاب بنویسی یا خاطراتت را تعریف کنی، آن را ضبط کن تا ما برایت پیاده کنیم اما من نمیتوانم؛ من باید بنویسم و قلم و کاغذ را حس کنم. بعد از روزنامهنگاری مکتوب، رادیو را دوست دارم و بعد تلویزیون را.
- تسنیم: البته به واسطه صدای گرمی که شما دارید، بسیاری تصور میکنند که اولویت نخست شما، کار رادیویی است.
اینانلو: نه؛ اولویت من، کار رسانهای مکتوب است و خیلی هم بد نمینویسم. من آشنایی زیادی با کامپیوتر ندارم و اخیراً بچهها به من یاد دادهاند چطور با تبلت کار کنم. چندی پیش، سایتی را دیدم که بهترین صداها را با مثالهای عینی شناسایی و معرفی کرده بود. مثلاً نوشته بود که صدای بم زنانه چنین تعریفی دارد یا صدای سوپرانو، فلان تعریف و مختصاتی دارد. برای صدای «باس» یا بم مردانه هم تعریفی ارائه کرده بود و دو مثال برای آن معرفی کرده بود؛ محمدعلی اینانلو و محمد نوری.
- تسنیم: شما در دو فیلم سینمایی «ارتفاع پست» و «به رنگ ارغوان» هم بازی کردید که از قضا کارگردان هر دو فیلم هم ابراهیم حاتمیکیا بود. ارتباط خاصی با ایشان داشتید یا همکاریتان اتفاقی بود؟
اینانلو: طبیعتاً هم او مرا میشناخت و هم من حاتمیکیا را میشناختم. من به دو دلیل وارد کار سینمایی شدم و بعد دیگر نرفتم.
- تسنیم: اتفاقا سوال بعدی که پیش میآمد همین بود...
اینانلو: یک دلیل این بود که من حاتمیکیا را خیلی قبول دارم، آدم بسیار باهوشی است، تعهد فوقالعادهای به کارش دارد و انسان بسیار باشرف و درستکاری است؛ همه اینها فضیلتهایی که من دوست دارم در یک آدم ببینم. ضمن اینکه حاتمیکیا، کارش را در حد حرفهای بلد است. وقتی از طرف حاتمیکیا دعوت به کار شدم، در گردنه رخ بودم.
اینانلو: در چهارمحال و بختیاری. حبیب رضایی به موبایل من زنگ زد و مرا به کار دعوت کرد. من به او گفتم که وقتی به تهران بیایم با هم صحبت میکنیم اما پاسخ من مثبت است. البته این دلیل دوم بود اما دلیل اول این بود که ما تلویزیونی هستیم و خیلی کار سینمایی را بلد نیستیم. من میخواستم یک فیلم سینمایی بسازم و رفتم ببینم در سینما چه خبر است.
- تسنیم: هنوز هم میخواهید فیلم سینمایی بسازید؟
اینانلو: بله؛ حتی با حاتمیکیا شرط کردم و گفتم که وقتی تو کارگردانی میکنی، من اجازه میخواهم که به فاصله یکی دو متر پشت سرت بایستم. گفت که مگر چه اشکالی دارد؟ بایست! به او جواب دادم اگر من کارگردانی کنم و کسی پشت سر من بایستد، من عصبی میشوم اما او باز هم تأکید کرد که مشکلی ندارد من پشت سرش بایستم. در آن شرایط دیدم که این فرد در انتخاب جای دوربین و کارهای دیگر چقدر باهوش است. بعد از اینکه کارمان در فیلم ارتفاع پست تمام شد، حاتمیکیا از من پرسید که به چه نتیجهای رسیدی؟ گفتم که من فیلم خودم را خودم کارگردانی نخواهم کرد. من ترجیح میدهم بهعنوان مشاور در کنار کارگردانی مثل تو بایستم. وقتی علت را جویا شد، به او گفتم که سینما خیلی بیرحم است و من به این حد بیرحم نیستم.
- تسنیم: چه شد که به این نتیجه رسیدید؟
اینانلو: برای مثال در همین فیلم ارتفاع پست، یکی از خانمهای سیاهیلشکر در هواپیما را با برانکارد از بیمارستان آوردند، روی صندلی هواپیما نشست، سکانس تمام شد و باز هم او را به بیمارستان منتقل کردند؛ در حالیکه اگر چنین فردی در این سکانس حضور نداشت، باز هم اتفاقی نمیافتاد. من هیچگاه دل چنین کاری را ندارم. وقتی ما به بیابان میرویم و من میبینم که بچهها خسته هستند، میگویم که امروز کار تعطیل است؛ بروید آبگوشت و کباب درست کنید، بخورید، فوتبال بازی کنید...
- تسنیم: بهخاطر همین بیرحم بودن سینما، این کار را رها کردید؟
اینانلو: نه؛ به دلیل بیرحم بودن سینما تصمیم گرفتم که فیلم خودم را کارگردانی نکنم اما دلیل ادامه ندادنم این است که تو در سینما مجبوری نقش یک شخص دیگر را بازی کنی.
اینانلو: واقعاً خودت نیستی. من در طی 40 سالی که در رسانه - خصوصا در رادیو و تلویزیون - کار میکنم، محمدعلی اینانلو هستم؛ با همین مشخصات، این صدا و این سیبیل. وقتی هم حرف میزنم، محمدعلی اینانلو هستم و دوست ندارم در نقش فرد دیگری بازی کنم. دوستان خیلی به من لطف دارند؛ نمیگویم تهیهکنندهها درب خانه من را از پاشنه درآوردهاند اما معمولا ماهی دو یا سه پیشنهاد برای بازی در فیلمها دارم که آخرین مورد آن، حدود 20 روز پیش بود و نقش بدی هم پیشنهاد نکرده بودند اما عذرخواهی کردم و نپذیرفتم.
- تسنیم: نقشهایی که در ارتفاع پست و به رنگ ارغوان بازی کردید، منطبق با شخصیت خودتان بود؟
اینانلو: بله؛ حرفهایی که به نقل از آن خبرنگار میزدم، حرفهای خودم بود. فیلمنامه را هم که اصغر فرهادی نوشته بود. وقتی به آن سکانسها رسیدیم، حاتمیکیا گفت که با این دیالوگها کاری نداشته باش و هر چه میخواهی بگو اما مفهومش (Concept) این باشد. گفت در این موضوع صحبت کن اما خودت صحبت کن. میخواهم بگویم که تمام دیالوگها، حرفهای خودم بود. در به رنگ ارغوان هم نقش کسی را بازی کردم که محمدعلی اینانلو بود؛ یعنی یک استاد دانشگاه طبیعت و جنگلداری که حرکاتی را انجام داد که اگر من در آن پوزیشن بودم، انجام میدادم.
- تسنیم: در به رنگ ارغوان روشن است که شخصیتی در فیلم داشتید، با شخصیت خودتان منطبق بود اما در ارتفاع پست، ما شخصیت محافظهکارتری را از شما میبینیم.
اینانلو: همینطور است. علتش این است که تو تعهداتی در مقابل کارگردان، تهیهکننده و عوامل فیلم داری. شاید اگر برعهده خودم بود، با سارق هواپیما به گونه دیگری برخورد میکردم و حداقل در حل و فصل قضیه دخالت میکردم. من در نقش خلبان احمدی، مقداری خنثی بودم و اگر محمدعلی اینانلو آنجا بود، در قضیه دخالت میکرد و اجازه نمیداد تیراندازی شود و آدم کشته شود؛ فعالتر عمل میکرد.
- تسنیم: شما بهعنوان فردی که همه جای ایران را دیدهاید...
اینانلو: چندین مرتبه. محض اطلاعتان باید عرض کنم که من در 30 سال گذشته، 4 میلیون کیلومتر در ایران سفر کردهام. این یک ادعای بیحساب و کتاب نیست و کیلومتر شمارهای ماشینهای من در اینباره شهادت میدهند. من هر ماشینی را که میخرم، 400 هزار کیلومتر با آن رانندگی میکنم و اگر از بین نرفته باشد، از پرتگاه سقوط نکرده باشد یا سیل آن را نبرده باشد، آن را رنگ و تودوزی میکنم و در مزرعهام میخوابانم. هنوز هم چند ماشین دارم که چنین وضعیتی دارند.
- تسنیم: همه این اتفاقهایی که میگویید برای ماشینهایتان افتاده است؟
اینانلو: خیلی زیاد. ماشینی که این روزها سوار میشوم، یازدهمین ماشینم است. من با هر کدام از 10 ماشین قبلی، 400 هزار کیلومتر راه رفتهام.
- تسنیم: سفرهای خارجی و طبیعتگردی در کشورهای دیگر را حساب نکردید...
اینانلو: بله؛ اینها منهای سفرهای خارجی و سفرهای هوایی است. برای مثال من در کانادا خودرو اجاره کردم و تمام مناطق شرقی، غربی، شمالی و مرکزی این کشور را گشتم. هر کسی که به کانادا میرود، برای استراحت و تفریح میرود اما من در آنجا هم مثل ایران زندگی کردم.