اگر سفر نروم میمیرم/ ماجرای تنها سفری که اینانلو را راضی نکرد/ با عکاسی، طبیعت را برای خودم میکنم
اینانلو معتقد است که شواهد بسیاری ثابت میکند ایرانیها از قدیم تاکنون به دنبال کسب آگاهی بودهاند و حتی در مسائل روزمرهشان هم دائم به دنبال آن بودهاند.
پلاک دفترش 36 بود و من اشتباهی در دفترچه ام عدد 31 را یادداشت کرده بودم. همین باعث شد کمی دیر برسم سر قرارمان. به دفترش که رسیدم، روزنامه می خواند و یک فنجان بزرگ نسکافه داغ روی میزش بود. همان اینانلوی همیشگی است با همان قد بلند و طبع شوخ و سبیلهای بلند و پرپشت و صدای گرمش.
برخلاف بیشتر همسن و سالهایش دستش نمیلرزد، قدش خمیده نیست و محکم راه میرود. دیوارهای دفترش پر از عکسهای کوچک و بزرگی که خودش گرفته و سند سفرهای داخلی و خارجیاش است.
یک نقشه بزرگ ایران هم روی دیوار دفترش نصب شده که چند جایش را علامتگذاری کرده است.
تازه از تالاب انزلی برگشته و قرار است تا چند روز دیگر به جنوب هند سفر کند. با افتخار میگوید همه ایران را دیده است و همه زندگیاش در سفر می گذرد و خیلی جدی میگوید: "اگر به سفر نروم زنده نمیمانم".
سفر خوب، مثل یک صبحانه خوب
خیلی صمیمانه شروع به حرف زدن میکند و میگوید: سفر خوب مثل یک صبحانه خوب است. سفر خوب، سفری است که منِ مسافر بعد از برگشت از آن راضی باشم. احساس سرزندگی کنم. ملاکها و ویژگیهای یک سفر خوب الزاما نباید خیلی رویایی باشد. باید نوع نگاهمان به پدیده سفر عوض شود. من به همان میزان که انتظار دارم یک صبحانه خوب راضیام کند، از یک سفر انتظار دارم حس خوبی به من بدهد و راضیام کند. سفر کردن پدیده ای جدا از زندگی روزمره ما نیست که به عنوان پدیده ای غیر عادی به آن نگاه کنیم؛ همان قدر که صبحانه خوردن در زندگی روزمره همه ما عادی و طبیعی است، سفر هم باید با زندگیمان عجین شود؛ به همین سادگی!
باید آگاهانه سفر کرد
اینانلو معتقد است که شواهد بسیاری ثابت میکند ایرانیها از قدیم تاکنون به دنبال کسب آگاهی بودهاند و حتی در مسائل روزمرهشان هم دائم به دنبال آن بودهاند.
وی در اینباره میگوید: سفر، یکی از روزمرههای مردم است. ما در سفر، هم از وقتمان مایه می گذاریم هم از عمرمان هم از پولمان. پس چرا این اتفاق راجع به سفر نمیافتد و مردم ما بدون آگاهی به مسافرت میروند و به نتیجه مطلوب و دلخواه خودشان نمیرسند؟ در حالی که کسب آگاهی در عصر ارتباطات و تکنولوژی زحمت چندانی ندارد. برنامه ریزی دقیق و درست الزام کسب آگاهی است؛ اینکه مردم ما آگاهی ندارند به خاطر این است که برنامهریزی درست و دقیقی ندارند.
وی ادامه می دهد: برای مثال وقتی سه روز آخر هفته، تعطیل میشود خیلیها تصمیم میگیرند به مسافرت بروند و ناگهان شاهد ترافیک سنگینی در جادههای کشور میشویم و با احتساب همین ترافیک در مسیر برگشت شما دو روز از یک سفر سه روزه را در ترافیک می گذرانید که در این صورت نه تنها سفر مایه آرامش روح و روانتان نمیشود بلکه نتیجه معکوس هم دارد. این نشان میدهد ما برای سفرمان برنامهریزی نکردهایم و این پدیده را دست کم گرفتهایم. منظورم از برنامه ریزی، نشستن و نوشتن برنامه شب قبل از سفر نیست، بلکه مدت ها قبل باید به فکر برنامهای دقیق برای سفر بود.
برای مثال شما الان یک ساعت وقت آزاد دارید و تصمیم میگیرید در این یک ساعت مطالعه کنید. نمی توانید به کتابفروشی بروید و کتاب بخرید و شروع به خواندنش کنید. فقط می توانید از کتابخانه شخصیتان، کتابی را برای خواندن بردارید. آگاهی و برنامهریزی قبلی برای سفر حکم همین کتابخانه را دارد. باید از قبل که فرصت کافی دارید آن را پر کنید تا وقتی که نیاز داشتید از آن استفاده کنید.
همیشه از سفرهایم راضی بودهام؛ جز.....
اینانلو که در کارنامه گردشگری خود به مکانهای بیشماری سفر کرده است از سفرهای خود با رضایت کامل یاد میکند و میگوید: همیشه از سفرم راضی بودم. همیشه و هر وقت که از سفر برگشته ام، حس رضایت از سفر را تجربه کردهام و به آن نتیجه مطلوب دل خواه رسیده ام، غیر از دو دفعه. یک بار سفر به آفریقا و یک بار هم سفر به برزیل. دلیل نارضایتی از هر دو سفر هم همراه شدن با تورهای داخلی بود که نسبت به هزینه پرداخت شده، امکانات و برنامه ریزی خوبی نداشتند. منظورم از امکانات، کیفیت هتل و غذا و این جور مسائل نیست بلکه به آن شکلی که من انتظار داشتم برنامه دقیق و خوبی برای دیدن طبیعت و جاذبه های مکان مورد نظر نداشتند.
وی با اشاره به سفر آفریقای خود می گوید: در سفر به آفریقا وقتی متوجه شدم لیدر تور، اطلاعات درست و کافی ندارد، خودم وظیفه لیدر تور را به عهده گرفتم و تجربیات و دانستههایم را در اختیار گروه گذاشتم. سفرم از خانه شروع میشود هیچ وقت یادم نمی آید تخت گاز رفته باشم تا مقصد. بلکه همیشه به اصل "مسیر، جزئی از سفر است" پایبندم.
در طول راه چندین بار توقف می کنم، چرخی می زنم و عکاسی میکنم و از مسیر پیشروی خودم لذت کافی را میبرم. تا آنجا که امکان دارد در سفرهایم از راه زمینی استفاده می کنم؛ برای مثال وقتی میخواهم به جنوب هند بروم، در فرودگاه بمبئی که از هواپیما پیاده میشوم بقیه راه را زمینی طی میکنم. این در حالی است که در هند حداکثر سرعتی که میتوانید در رانندگی داشته باشید ۳۰ کیلومتر در ساعت است و این برای من که از جاذبههای مسیر هم استفاده میکنم فرصت مناسبی است.
پیشنهاد مجری تلوزیون برای سفر به شاهرود
اینانلو که به اقصی نقاط جهان سفر کرده است، سفر خود به شاهرود را یکی از بهترین سفرهایش یاد می کند و می گوید: شاهرود شهری است که زیاد رفتهام و باز هم در اولین فرصت دوست دارم بروم. شاهرود شهری است که همه طبیعت را با هم دارد و تنوع طبیعت در آن زیاد است. هم کویر دارد، هم جنگل، هم کوه، هم دشت؛ همه را با هم دارد. به همه نیز شاهرود را برای سفر پیشنهاد میکنم که حتما آن را در اولویت برنامههای سفرشان قرار دهند.
تجربه چهار فصل در یک سفر
این مستدساز از دیگر سفر داخلی و خاطرهانگیز خود یادی میکند و ادامه میدهد: عبور از مرز بهار یکی از بهترین سفرهای داخلیام بود. سفری که از 26 اسفند از تهران شروع شد و 15 روز طول کشید و من در حین این سفر چهار فصل را تجربه کردم و با همه وجود حس کردم که از زمستان به بهار رفتم و از بهار به تابستان.
26 اسفند از تهران راه افتادیم که زمستان بود. سه ساعت بعد کاشان بودیم که بهار بود. روز بعد در کوههای نطنز، زمستان را حس کردیم. به اصفهان رسیدیم که یک دلش بهار بود و یک دلش زمستانی لطیف. بین اصفهان و شیراز "کولیکش" رادیدیم که زمستان سردی داشت. به شیراز که رسیدیم از بوی بهارنارنجهای تازه شکفته مست شدیم و بهار را با همه وجود حس کردیم؛ یک بهار کامل! در مسیر سفرمان به سمت بندرعباس، از حاجی آباد که گذشتیم، تابستان بود. خط ساحلی را دور زدیم و از خوزستان برگشتیم، اطراف کوههای زالی باز زمستان شد. به خوانسار رسیدیم باز بهار شده بود و خمین و تهران بهاری که پایان سفرمان بود. یعنی در طول 15 روز چندین بار از مرز بهار عبور کردیم و زمستان و تابستان را تجربه کردیم و دوباره به بهار برگشتیم.
لذت سفر با عکاسی
عکاسی، لذت سفرهایم است با اینکه همیشه در سفرهایم تیم عکاسی و فیلمبرداری همراهیام میکند دوست دارم خودم هم عکاسی کنم و دلم می خواهد طبیعتی را که میبینم خودم ثبت کنم. نسبت به عکسهایی که میگیرم حس مالکیت دارم؛ همان احساس غریب مالکیت که آدمی در وجودش نسبت به خیلی چیزها تجربه میکند. عکاسی جزء جدا نشدنی سفرهای من است و لذت سفر را برایم چند برابر میکند؛ وقتی جزئی از طبیعت پیرامونم را با لنز دوربین خودم، مال خودم میکنم و مالکش میشوم.
خبر از : جنوب نیوز