قبه سبز؛ ارثیه حکومتی زنانه بر کرمان
ردپای یک زن در میان است
گای لسترنج، ایران شناس بریتانیایی در مورد این بنا در قرن نوزدهم نوشته : «در کرمان ساختمان دیگری است که شهر کرمان را به زمانی که بردسیر2 نامیده میشده، مربوط میکند و آن گنبدی است عظیم معروف به قبه سبز (یا کبود) که تا زمانهای اخیر بالای قبر ترخان خاتون دختر قتلغ خان قراختایی برقرار بود.»
با این اشاره، مهم است بدانیم قراختاییان که بودند و چرا کمتر به آنان اشاره شده؟ طول دوره حکومت آنان بر کرمان کوتاه بوده و آنها در عصر ایلخانان مغول حاکمان کرمان بودند.
قراختاییان از دسته حاکمان ملوک الطوایفی در ایران دانسته میشوند که اصل و نصبشان به ترکان مغول میرسد و عدهای از آنها موفق شدهاند به دربار خوارزمشاهیان راه پیدا کنند.
دوران حاکمیت آنان در کرمان به دلایلی مهم و تعیینکننده است؛ طبق اطلاع برخی از اسناد تاریخی یکی از حاکمان قراختاییان، موسس نخستین مدرسه در جنوب شرق ایران است. او ترکان خاتون یا ترخان خاتونی است که در متن لسترنج مورد اشاره قرار گرفته و ساخت بنای قبه سبز کرمان را بعد از مرگ همسرش قطبالدین ادامه دادهاست.
قراختاییان حوالی قرن هفتم بر کرمان حکم میرانند و این اثر یادگاری از همان دوران و با ویژگیهای برجسته معماریاش است.
برای اثبات این ادعا میتوان به گفتوگوی زهرا زیبا قلم، یکی از محققان تاریخ کرمان با خبرگزاری مهر در سال 93 اشاره کرد: « نخستین خشتهای این بنا در زمان سرسلسله قراختاییان در کرمان بنا شد و در واقع براق حاجب، مؤسس این سلسله در سال 630 هجری قمری ساخت بنای قبه سبز را آغاز کرد اما پس از مرگش ساخت بنا با دستور ترکان خاتون حاکم محبوب مردم کرمان ادامه یافت.»
این محقق در این مصاحبه تاکید کرده: « بنای گنبد سبز که به واقع یکی از نخستین دانشگاههای ایران است، در ابتدا در مجاورت آرامگاه حکام قراختایی و برای توجه به آرامگاه آنان بنا شد اما کاربری آن چیزی جز مدرسه و مرکز علمی نبود به طوری که ترکان خاتون شرایط را برای حضور دانشمندان و علما برای انتقال دانش به دیگران در این مرکز فراهم کرد و آن را گسترش داد.»
ترکان خاتون همچنین مورد احترام اهالی کرمان است و مقبرهاش نزدیکی همین اثر، بنا شده.
ده هزار مایل در ایران و چند قدم در قبه سبز
یک قرن پس از این که لسترنج چنین ادعا کرد، ژنرال سرپرسی سایکس، خاورشناس انگلیسی که نزدیک به 15 سال در خاک ایران و محدوده جنوب شرقی ایران سفر میکرد، در مورد این بنا نوشت: « تا سال 1896 قبه سبز برجستهترین ابنیه کرمان به شمار میرفت و در آن تاریخ زلزله بنای ان را که رو به خرابی نهاده بود، منهدم و ویران ساخت. این محل مقبره یکی از امرای خاندان قراختایی و یک قسمت از مدرسه ترکآباد بوده است. قبه مزبور دارای ساختمان عجیب استوانهای شکلی بود که یحتمل حدود 50 پا ارتفاع داشت و در خارج محوطه آن خاتمکاری و تذهیبکاری دلفریبی چشمان بیننده را خیره میساخت. در گچ کاریهای داخلی محوطه نیز جسته جسته آثار مطلا و مذهبکاری ممتازی دیده میشد. کتیبه روی دیوار را به شرح زیر برای نگارنده خواندند (عمل استاد خواجه شکرالله، استاد عنایت الله ولدان، استاد نظامالدین معمار اصفهانی).»
به گفته این ژنرال که حضورش در ایران به حوادث بسیاری در کرمان و بلوچستان گره خورده، یک قسمت از این بنا را وکیل الملک3 به خیال یافتن گنج و اشیا گرانبها خراب کرده است. او تاکید کرده در سالی که این بنا را بازدید کرده «تمام آن قسمت در اثر زلزله به شکل یک تپه بدقواره درآمده است.»
این خاورشناس انگلیسی که موسس کنسولگری انگلیس در کرمان بوده، در مورد بناهای اطراف این مجموعه نوشته: «در جوار قبه سبز یک ساختمان چهار ضلعی و یک قطعه سنگ با مهارت و استادی حجاری و آیات قران به خط کوفی و نسخ روی ان منقور4 گردیده و بالای یکی از دیوارهای آن نصب شده است. این بنا به همان سبک و سیاق قبه سبز تزیین و جسته و گریخته قطعات کاشی آبی رنگی هنوز به ستونهای آن الصاق گردیده است.»
در بخش دیگری از سفرنامه ده هزار مایل در ایران به قلم سایکس امده: « در زیربنا سردابهای که معلوم است دخمه یکی از بزرگان بوده مشاهده میشود ولی از احدی در کرمان اطلاع مفیدی در این خصوص نتوانستم بدست بیاورم. این نقطه معروف به خواجه اتابیک یا سنگ اتابیک است.»
یک فرضیه مهم؛ یک نسیان تاریخی
یک نسیان تاریخی یاد و خاطره این بنا را بلعیده، نسیانی که حتی تنها فرضیه مهم مرتبط با این بنا را هم به محاق برده؛ محمد کریم پیرنیا، نظریه پرداز معماری ایرانی در بازهای از حیاتش در مورد این بنا گفته: «در قبه سبز کرمان کاشیکاری به حد اعلای خود رسیده که حتی زیباترین کاشیهای دنیا مثل مسجد کبود تبریز به پای آن نمی رسد و قدیمیترین کاشیکاری ایران است.»
در برخی گزارشات و مستندات دانشگاهی نیز آمده که کاشیکاری معرق بنای قبه سبز از نظر رنگها و نقوش و همچنین استفاده از کاشی در سطوح بزرگ ستون پیچ با تکنیک بسیار پیشرفته، امری عجیب و بدیع به نظر میرسد. در همین رابطه باستانی پاریزی نوشته: «امروز از آن مدرسه، مسجد و آرامگاه جز محوطه کوچکی که قبری در میان آن واقع شده و سنگ مرمر ضخیم آن، همچنین سردر مدرسه و کمی از کاشیکاری آن و دیوار عجیب و حجیم پایه گنبد چیزی باقی نمانده است.»
در منابعی هم آمده که بقایای دیوارهای مدرسه و آرامگاه احتمالا زیر ساختمانهای مسکونی اطراف مدفون است و امکان احیای آن دیگر وجود نخواهد داشت.
اثر تاریخی قبه سبز کرمان، دی ماه سال 1310 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و نقشه و ضوابط حریم آن مهرماه 1354 مورد تایید شورای فنی حفاظت آثار باستانی قرار گرفت. طبق اطلاعات میدانی به دست آمده، سقف ایوان ورودی در زلزله مذکور آسیبهای فراوانی دید و پس از مدتی به علت بیتوجهی و با تخریب و متروکه شدن، بنای مدرسه به طور کامل فروریخته است اما مدتی پس از زلزله در پی اقدامی برای مرمت بنا، سقف بزرگ و عظیم آن را باری دیگر اجرا و کاشیکاری لعابدار سبزرنگ با طرح چهارپر، مجددا تزیین کردند.
مرداد ماه سال 1396 نخستین بار پس از زلزله سال 1314، دوباره مرمت قبه سبز آغاز شد و یک سال به طول انجامید هرچند این اثر کماکان بخشی از تاریخ شناخته نشده کرمان و منطقهای از جنوب شرق ایران است.
1. اواخر نوزدهم و اوایل قرن بیستم کرمان را دارالامان خطاب می کردند.
2. در برخی منابع آمده که زمانهای دور (قرون وسطا) به کرمان بردسیر گفته میشده.
3. یکی از حکام کرمان در دوران قاجار.
4. منقور به معنای خالی شده یا تهی شده است.
منابع:
مقاله قبه سبز، قدیمیترین کاشیکاری معرق در ایران نوشته دکتر شهره جوادی(استادیار گروه آموزشی هنرهای تجسمی، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران)
مقاله بازشناسی و حفاظت ارزشهای موجود در اثر تاریخی قبه سبز کرمان نوشته محمد محمدی، محسن محمدی و منصور خواجه پور
خبرگزاری مهر
سایت مگیران
سفرنامه گای لسترنج
سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس
دریافت مشاوره تخصصی رایگان