معرفی سفرنامه کلنل چریکوف روسی
« نیمه قرن نوزدهم میلادی است؛ سالهای پایانی شش قرن امپراطوری عثمانی و آغاز مرزبندیهای جدید در منطقه خاورمیانه؛ رویدادی مهم و تعینکننده که بر ایران و سیاست حکام زمان تاثیر بسیار دارد.»
روایتهای بسیاری از آن روزگار بر جا مانده، روایت آنان که خود اهل ایران و خاورمیانه نبودند اما از ما و آنچه بر ما گذشته نوشتهاند.
یکی از آن روایات، قصه سفر کلنل چریکوف روسی است؛ رییس هیات نمایندگی دولت روسیه در کمیسیون حل اختلاف مرزهای ایران و عثمانی که طی 4 سال به شهرهای خوزستان، کرمانشاهان، لرستان، همدان، مرکزی و اصفهان سفر کرد و یادداشتهای روزانه نوشت.
نقشه امپراطوری عثمانی در قرن 19
این سفرنامه یکی از مهمترین سفرنامههای قرن نوزدهم میلادی است. مهم به دلیل اهمیت نقشی که کمیسیون حل اختلاف مرزهای ایران و عثمانی در مسئله تعیین مرز داشت؛ کمیسیونی که نخستین بار سال 1254 هجری قمری به پیشنهاد و میانجیگری دول انگلیس و روس، مرکب از ماموران ایرانی، عثمانی، روس و انگلیسی در ارزنهالروم شکل گرفت، آنهم درست هنگامی که علیرضا پاشا، محمره (خرمشهر امروزی) را غارت و تسخیر کرده بود و نزدیک بود اوضاع بحرانی در مرز دو کشور ایجاد شود. ابتدا قرار بود این هیات تنها بر سر ادعای ایران برای دریافت خسارت غارت محمره از دولت عثمانی مذاکره کند اما در ادامه مذاکرات تنها محدود به این مورد نشد.
این کمیسیون تا سال 1271 درگیر مذاکراه بر سر بود و در نهایت مناطق زرباطیه، مندلیچ، سلیمانیه و خانقین از ایران جدا شد و به دلیل منافعی که دولت انگلستان در اراضی نفتخیز مرزی و با توجه به روح موافقت نامه دارسی داشت، فیصله یافت.
علیرضا پاشا وزیر اعظم امپراطوری عثمانی
دستور ناصرالدین شاه برای یک ترجمه تاریخی
نماینده دولت روسیه، کلنل چریکف از سال 1848 تا 1852 گزارشی از آنچه در جریان سفرهای این کمیسیون تجربه کرد، نوشت و به نام یادداشتهای روزانه مامور واسطه روسیه در کمیسیون تحدید حدود ایران و عثمانی به دست مسیو غماروف سپرد. او نیز این مجموعه یادداشت را در سال 1860 جمع آوری کرد و سال 1875 در پترزبورگ به طبع رساند۱ .
سالها بعد، یعنی میانه دهه 1300 این سفرنامه به دستور ناصرالدین شاه و توسط آبکار مسیحی، تحت عنوان سیاحتنامه مسیو چریکف روسی از روسی به فارسی برگردانده شد.
او سیاه گوش است؛ محافظ شیر
این سفرنامه از نظر فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی هم از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که به واسطه نگاه دقیق نویسنده و جست و جوی موشکافانه او، شامل اطلاعات مهمی از آن روزگار مناطق مرکزی، غرب و جنوب غربی ایران است.
نگاه همه جانبه این نویسنده تا آنجا پیشروی میکند که او حتی در مواردی به گونههای جانوری در حال زوال ایران نیز با ذکر جزییات اشاره میکند: « ما در خرم آباد جانور کوچکی دیدیم که موسوم به سیاه گوش است. این جانور از جنس گربه است. رنگ پشم او به رنگ بز کوهی است. گوشهای او دراز و سیاه است و منگولهای از پشم و عضو در گوشش آویخته است. دهن بزرگ و دم بیپشمی دارد. از قراری که ذکر کردند مثال او را پروانه قرار دادند. چنانکه پروانه از تعشقی که به شمع دارد دور شمع طواف میکند، این جانور هم علیالتصال به حفظ و حراست شیر مشغول است. وقتی که شکار یا غیرشکار را از دور به نظر میآورد، در کمال ملایمت به صوت خود، شیر را از خواب بیدار میسازد و از بقیه شکار آن شیر، خود را سیر میکند. وقتی که این جانور پیدا شد، از پشت سر او شیر حاضر میگردد. بر شکاری که این جانور فایق میگردد، با پنجه گردن او را گرفته به ناخنهای خود، گردن شکار را سوراخ کرده خون را میمکد. ما به چشم خود دیدیم که این جانور مرغی را به همین وضع کشت. قبل از این هم گوسفندی را بدین تفصیل کشته و خون آن گوسفند را مکیده بود. این جانور بسیار قشنگ و نیکو است. خصوصا چشمهای او که در کمال ظرافت دیده میشود. لکن با وجود این تفصیل حیوان خونخوار و درنده بیباکی است. حرکت و جنبش او مانند برقع لامع میباشد. چنانچه در بزرگی بخواهند او را به دست بیاورند، از جمله ممتنعات است. بلندی قد او بیشتر از ربع ارشین و و درازی او نصف ارشین است. این را که ما دیدیم خیلی کوچک بود.» (صفحه ۴۸ کتاب سیاحتنامه مسیو چریکوف)
یک رسم عجیب هنگام عزاداری
سفرنامه چریکوف، اطلاعاتی از ایلات و عشایر غرب ایران میدهد، مواردی که شامل اطلاعات مردم شناختی است و می تواند منبعی برای درک وضعیت زیست گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی آن دوران باشد.
به عنوان مثال او درباره اسامی و موقعیتها تیرههای لر، کرد و عرب نکاتی آموزنده را مورد بحث قرار داده و از دلایل جدایی تیرههای بیرانوند لرستان و ایجاد تیرههای سپهوند، مرادی و روشنگر گفته است.
او به رسم و رسوم اهالی مناطقی که سفر کرده نیز بیتفاوت نبوده و هرآنچه که از نظرش مهم جلوه میکرده، نوشته. او در رابطه با عزاداری لرها نوشته: «اگر زنی شوهر یا برادر او فوت کند گیوان خود را درآورده، سر قبر آن میت میآویزند.»
بر این اساس سفرنامه کلنل چریکوف روسی میتواند، مرجعی از دانستهها و مشاهدات این نماینده روس در کمیسیون تعیین سرحدات ایران و عثمانی باشد، بخش کمتر دیده شدهای از تاریخ جغرافیای ایران و آنچه به واسطه تغییرات بزرگ سیاسی پشت سر گذاشتهایم.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان