سیستمهای خویشاوندی اقوام ایرانی
الف) خویشاوندی نسبی
1. پدرتباری
در مردمشناسی مجموعه افرادی که دارای نیای مشترک حقیقی هستند، پدرتبار نامیده میشوند. پدرتباری عبارت است از رسم و قاعدهای که بر اساس آن، فرد موقعیت اجتماعی خود را از پدر به ارث میبرد و به گروه خویشاوندی پدری که به آن خویشاوندی نسبی نیز گفته میشود، وابسته است. این شکل از خویشاوندی از نوع خانواده گسترده است که از پدر و پسران و دختران و فرزندان پسری تشکیل میگردد و فرزندان به نام پدر نامیده میشوند (پدر نامی). در این سیستم، اقتدار پدر بزرگ چندین نسل را در بر میگیرد و مهمتر از اقتدار پدر است.
در ساختار اجتماعی ایلات و عشایر ایران که بر اساس نظر نظام و قاعده پدرتباری استوار است، عناوینی چون دودمان، تیره، اولاد، هوز، تخماره و مال که هستههای اصلی تشکیل دهنده طایفه و ایل هستند، خویشاوندان حقیقی همتبار هستند. حق بهرهبرداری از آب، زمین و مرتع غالباً منوط به عضویت در گروههای خویشاوندی نسبی، یعنی داشتن رابطه همخونی با اعضای گروه است و علیرغم اختلافات اجتماعی موجود بین آنها، در مقابل واحدهای عشایری دیگر واکنش مشترک نشان میدهند. از این رو در سیستم پدرتباری کوشش بر این است که حجم خانواده همیشه رو به افزایش باشد و از قطع نسل فرزندان ذکور سخت در هراس هستند، زیرا دوام و بقای خانواده و آتشخانه (اجاق) را تنها به واسطه ادامه نسل فرزندان ذکور میدانند.
2. مادرتباری
سیستمی که فرد از لحاظ موقعیت اجتماعی و خویشاوندی به خانواده مادر وابسته است، مادرتباری نامیده میشود که از مادر، پسران و دختران و فرزندان دختر تشکیل شده است. در این سیستم فرزندان به نام مادر نامیده میشوند (مادر نامی) و تبار کودکان از راه نسب مادر تعقیب میشود. در خویشاوندی مادرتباری اگر پدر در خانه برادر زن (دایی) سکونت گزیند، آن را مادر بومی مینامند، زیرا در واقع در خانه زن به سر میبرد، با این فرق که فرزندان به نام مادر نامیده میشوند و پدر وضعی بیگانه دارد. در این نوع خویشاوندی شکل دیگری نیز مشاهده شده است، یعنی زن بعد از ازدواج به خانه شوهر میرود اما فرزندان به نام او نامیده میشوند و متعلق به خانواده مادر هستند نه پدر، که آن را پدر بومی مینامند. این نوع انتساب به ندرت در بین ایلات کُرد مشاهده شده است و دلیل آن را تنها در شخصیت زن (مادر) باید جستجو کرد نه رابطه خونی.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان
ب) خویشاوندی سببی
قاعدهای که ناشی از ازدواج با غیرخویشاوند است و در جامعه عشایری اهمیت ویژهای دارد. زیرا این نوع خویشاوندی از یک سو سبب تحکیم موقعیت ایل و سوی دیگر زمینهساز رفع دشمنیهای دیرینه است. اصطلاحاتی از قبیل خونبس (ازدواج اجباری دختران دو طایفه غیرخویشاوند با پسران طایفه دیگر)، گاوگاو (ازدواج مبادلهای یعنی دختری در مقابل دختری از خانواده دیگر) و ... همچنین ازدواجهای مصلحتی روسای طوایف غیرخویشاوند همگی حکایت از وجود خویشاوندی نسبی در جامعه عشایری است. رسم قرار دادن دختران طایفهای به وسیله پسران طایفه دیگر نمونه دیگری از این نوع خویشاوندی است.
ج) خویشاوندی آرمانی
این نوع خویشاوندی بیشباهت به خویشاوندی کلانی نیست، زیرا عضویت در کلان لزوما مبتنی بر قرابت طبیعی و خونی نبوده و اعضای کلان فقط به دلیل داشتن توتم یا نیای مشترک آرمانی است که ایل یا طایفه به نام نامیده میشود. این نوع خویشاوندی در میان عشایر لک و لر بیشتر وجود دارد که با پسوند وند مشخص میشوند. مانند همه وند (همه یا حمه مخفف محمد) یا حسنوند، بهاروند، رشوند (رش مخفف رشید) و ...، این پسوند از ریشه فعل لکی لری وندین به معنی افکندن یا دوانیدن در مفهوم شاخه یا تیره است. بررسی سیستم خویشاوندی در مطالعات مردمشناسی حائز اهمیت است. از این رو، مردمشناسان در بررسی سیستم خویشاوندی گروه مورد مطالعه به اصطلاحات و مفاهیم آن توجه میکنند و برای نشان دادن و مشخص کردن رابطه خویشاوندی در یک جامعه از علائم قراردادی که به آن شجره نامه میگویند، استفاده میکنند.
رسم شجرهنامه
شجرهنامه به 2 شکل رسم میگردد. شکل قدیمی آن درخت زندگی خانواده است با شاخ و برگها که قدیمیترین نیای شناخته شده خانواده به عنوان اصل و ریشه در پایه درخت و اولادان و اخفاد به ترتیب در تنه و شاخهها جای دارند. در این نوع شجرهنامه جنس اناث جایی ندارد. در شکل دوم استفاده از علائمی ساده است برای نشان دادن جنس، نسل و خویشاوندی سببی که از سوی پژوهشگران پذیرفته شده است. این علائم سبب میشود که در جریان مصاحبه و تحقیقات محلی بتوان به آسانی و به سرعت روابط خویشاوندی افراد را با گروه یادداشت کرد. این علائم عبارتند از مرد، زن، زناشویی یا ارتباط پدر و مادر با فرزندان و ارتباط فرزندان با یکدیگر.
همچنین برای شناخت بهتر ساختار ایلات و عشایر بهتر است موارد زیر نیز مورد مطالعه قرار گیرد:
سیستمهای خویشاوندی اقوام ایرانی
اشکال خانواده ایلات و عشایر
خاندانهای ایلات
ساختار اجتماعی ایلات