ایل در ساختار اجتماعی ایلات
ایل واحد سیاسی است که از اتحاد چند طایفه تشکیل شده است. این طوایف در بیشتر اوقات دارای نیای مشترک مشخصی نیستند اما بعضاً خود را از نسل شخص خاصی میدانند که حالتی اسطورهای دارد. به عنوان مثال بیرانوندها خود را از نسل شخصی به نام بیران میدانند.
در بعضی موارد ایلات از اتحاد سیاسی چند طایفه که دارای نیای مشترکی نیستند، تشکیل شده است. نیاز به همپیمانان سیاسی و نظامی به منظور حفظ امنیت و مقابله با تهدید سایر ایلات بزرگتر، گسترش دامنه نفوذ ایل و همچنین داشتن قلمروهای مشترک میتواند از عوامل اتحاد طوایف و تشکیل ایلات باشد. به عنوان نمونه میتوان به ایل خمسه در استان فارس اشاره کرد که از اتحاد سیاسی 5 طایفه بزرگ (ایل) تشکیل شده است.
ساختار اجتماعی - سیاسی ایلات
آقای علی بلوکباشی، ایلات را از نظر ساختار اجتماعی - سیاسی به 4 دسته تقسیمبندی نموده است:
1) اتحادیههای ایلی یا ایلهای بزرگ
این ایلها دارای ساختار متمرکز و رهبری پر قدرت هستند همانند قره قویونلوها، آق قویونلوها و اتحادیههای ایلی همانند بختیاریها و قشقاییها.
2) ایلات با ساختار سیاسی متمرکز محلی با رهبری کم قدرتتر
این گروه ایلات تنها در سطح منطقه با حکومتها در ارتباط هستند همانند ایل خمسه فارس، کردهای غرب و خراسان، لرهای بویراحمدی، لرهای زاگرس مرکزی
3) ایلاتی که ساختار سیاسی متمرکز نداشته و به صورت پراکنده و بدون رهبری مشخص و سازمانیافته هستند.
این گروههای ایلی به سبب پراکنده بودن، داشتن سازمان سیاسی غیرمتمرکز و عدم رهبری متمرکز بیش از سایر ایلها توانستند در برابر حکومتها ایستادگی کنند. نمونه بارز این دسته، گروههای ترکمن هستند.
4) ایلات کوچکتر و ضعیفتر که دارای ساختار اجتماعی و سیاسی متمرکز و قدرتمند نیستند
همانند سنگسریها
دریافت مشاوره تخصصی رایگان
سلسله مراتب در ایل
در راس ایلات بزرگ با رهبری متمرکز، همانند ایل قشقایی، ایلخان قرار دارد و ایل بیگی به عنوان معاون ایلخان و در برخی ایلات به عنوان جانشین ایلخان شناخته میشود. در ایلات کوچکتر رئیس ایل را ایل بیگی مینامند.
ایلخان رهبر ایل است و قدرت سیاسی و نظامی ایل در دست اوست. وی وظیفه هدایت ایل را برعهده داشته و قوانین را تعیین میکند و از افراد، سرزمین و منافع ایل خود در برابر سایر ایلات محافظت مینماید. با توجه به جمعیت و بزرگی یک ایل و قدرت رهبری آن، ایلخان دارای تشکیلات اداری- نظامی خاصی است که به وسیله این سیستم ایل را هدایت نموده و اقدام به برقراری نظم، انتقال دستورات خود همانند تعیین زمان کوچ، انتخاب مسیر، ترتیب عبور تیرههای مختلف، انتخاب محل اردوهای موقت، دریافت مالیات، تنبیه خاطیان، مقابله با متجاوزان و ... مینماید.
ایلخانان دارای نفوذ سیاسی در کشور بوده و با توجه به موقعیت ایل در ساختار سیاسی هر دوره تاریخی، مناصب سیاسی را نیز عهدهدار میشدند. به عنوان نمونه صمصام السلطنه بختیاری پس از انقلاب مشروطه به عنوان نخست وزیر انتخاب و سایر خانهای بختیاری نیز عهدهدار سمتهای دولتی شدند.
در ایلات بزرگ، ایلخانی منصبی موروثی است که از پدر به پسر ارشد و در برخی موارد به برادر منتقل میشود و عموما در داخل یک خانواده از یک دودمان خاص ادامه مییابد. در گذشته عنوان ایلخانی از طرف شاه به پسر بلافصل ایلخان قبلی و یا یکی از افراد ذکور خانواده ایلخانی که مورد اطمینان شاه بوده و در بین افراد ایل نیز دارای وجهه قابل قبولی میبود، اهدا میشد.
ایلات کوچکتر که در سطح منطقهای با حکومتهای مرکزی در ارتباط بودند و مقام ایلبیگی توسط والیان وقت مناطق تعیین میشد. ایلخانان طبقه اشرافی و فئودالهای جوامع ایلیاتی محسوب میشوند. آنها ضمن دریافت مالیات در پایان فصل محصول به صورتهای مختلف توسط کارگزاران خود، بهترین چراگاهها، بهترین دامها، بهترین اسبها و ... را در اختیار دارند. در برخی از ایلات تمامی مراتع متعلق به ایلخان بوده و اجازه چرا از طرف وی و در عوض اجارهای به افراد ایل واگذار میگردید. گلههای ایلخانی را چوپانان به چرا میبرند. چادر ایلخان چادری بزرگتر از سایر چادرهای ایل است و عموما در اطراف آن محافظان شخصی ایلخان مستقر میشوند. چندهمسری بین ایلخانان رواج داشته و ازدواج این طبقه عمدتاً درونگروهی بوده و کمتر علاقهای به ازدواج با طبقات پایینتر همانند کلانتران، کدخداها و یا عامه مردم دارند. در بعضی مواقع نیز ازدواج جهت ایجاد ائتلافهای سیاسی با طبقه ایلخانی ایلات مجاور و همپیمان صورت میگیرد.
ایلخانان و خانوادههای ایلخانی اغلب در شهر سکونت داشته و گاهی برای سرکشی به ایران ملحق میشدند. البته تمرکز قدرت در تمام ایلات یکسان نیست. به عنوان مثال در رأس هر یک از طوایف ترکمن یک یاشول یا ریش سفید قرار دارد اما جایگاهی بالاتر به عنوان ایلخان در میان ترکمنهای ایران وجود ندارد و تصمیمات جمعی در شور بین یاشولها گرفته میشود. ایل پاپی در لرستان نیز نمونه دیگری از ایلات بدون رهبری متمرکز است. ایل پاپی دارای 2 شعبه هادی و مناصر است و هر شعبه به تعدادی طایفه تقسیمبندی میشود. هرچند که رهبری ایل را خوانین هادی و مناصری (تیره) برعهده دارند، اما آنها تنها خط مشیها و سیاستهای کلی ایل را تعیین میکنند. هیچیک از این خوانین به تنهایی دارای قدرت مطلق نبوده و برخلاف سایر ایلات، قدرت این خوانین محدود است. اداره طوایف مختلف را روسای تیرهها یا همان ریش سفیدها به صورت گروهی بر عهده دارند.
رهبری متمرکز و پر قدرت ایلات بزرگ همواره به عنوان تهدیدی بالقوه برای حکومتهای مرکزی شناخته شده و مبارزه با ایلخانان مقتدر و کنترل آنها در تمام طول تاریخ ایلات ایران مشاهده میشود. در سال 1312 خورشیدی و پس از سرکوبی و یکجانشینی ایلات (طی سالهای 1330-1312 خورشیدی) عنوان ایلخانی ملغی شد و علیرغم قدرتگیری مجدد عشایر پس از شهریور 1320 که با اشغال ایران و تبعید رضاشاه همراه بود، این جایگاه هیچگاه نتوانست به مقام قبلی خود برگردد و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این جایگاه به طور کامل از بین رفت.
ساختار اجتماعی - سیاسی کوچنشینان
(از کوچک به بزرگ)
خانواده
دودمان
تیره
طایفه
ایل