مطالب تکمیلی درباره شیر ایرانی
در نقش برجستههای بزرگ و زیبای تخت جمشید، بارها به تصاویری بزرگ از شیر پارسی برمیخوریم ، گاهی هنرمند هخامنشی شیری را در حال شکار گاوی نر روی سنگهای سرد حجاری کرده و گاهی پادشاه هخامنشی را میبینیم که در حال شکار شیری خشمگین است.
شیر نشانه قدرت و شجاعت است و اگر پادشاهی به شکار آن میرفت به حتم در نگاه مردمش شجاع و جنگجو به نظر میآمد. برای دیدن این شیرها کافی است سری به موزه ایران باستان در تهران بزنیم تا به اهمیت نقوش شیر پارسی در بین سلاطین و هنرمندان ایرانی پی ببریم اما پس از اسلام هم این گربه بزرگ اهمیت زیادی داشت ، اگر شیرهای رام نشده در مقابل فردی آرام می گرفتند و به سویش هجوم نمیبردند مردمان قدیم آن فرد را از خانواده اهل بیت ع میدانستند. برای نمونه در اردبیل ورودی مقبره شیخ جبرائیل پدر شیخ صفی الدین اردبیلی (بنیانگذار صوفی گری در ایران) نقوشی از شیر پارسی دیده می شود. شهرستان ایذه در شمال خوزستان که تا مدتی دیگر برخی از آثار تاریخی خود را در زیر آب می بیند (به خاطر پروژه سد کارون 3) میزبان شیرهای سنگی است.
در روستای کوهباد تمامی قبور قدیمی مسلمانان با سنگ قبرهایی به شکل شیر تزیین شده است که روی تنه شیرها آیاتی از قرآن و شمشیر حضرت علی (ع) دیده می شود (ذوالفقار). در نقوش شکارگاه ، فرشهای دستباف ایرانی شیرهای پارسی در حال شکار دیده میشوند. در مینیاتورهای خمسه نظامی بهرام گور در حال شکار شیر به تصویر کشیده شده است.
شیرهای بالدار این حیوانات افسانه ای از هزاران سال پیش در ظروف قدیم و مهرهای هخامنشی نقش بستهاند. در ورودی کاخهای قاجاری و حتی تخت مرمر کاخ گلستان شیرهای پارسی آرام گرفتهاند و این سنت قدیمی تا دوران پهلوی ادامه مییابد (کاخ سبز در مجموعه کاخهای موزه سعدآباد). گیلگمش ،افسانهای است از قهرمانی ایرانی به همین نام که دوستی همراه و همدل دارد. «انکیدو» در شبی عجیب خواب شیر بالداری را می بیند که او را به سوی آسمانها می برد و از این رو مرگ خود را نزدیک میبیند. این حیوان زیبا که در تمدن و فرهنگ ما بسیار از آن یاد شده است ، در اواسط قرن گذشته از بینالنهرین تا بخش غربی استان فارس دیده میشد. بیشترین جمعیت آنها در بیشهها و جنگلهای خوزستان (سواحل رود کارون) و در بخش جنگلی فارس نظیر دشت ارژن زندگی می کردند. دشت ارژن منطقهای است حفاظت شده در 40 تا 80 کیلومتری غرب شیراز که شامل زیستگاههای متنوعی در ارتفاعات زاگرس (3000 متر) تا کوهپایه های پست و بلند آن است.
تالابهای دشت ارژن (ارتفاع از سطح دریا 2000 متر) تا دریاچه پرشیان (ارتفاع از سطح دریا 850 متر) در 15 کیلومتری دشت ارژن زیستگاههای مهم شیر پارسی بهحساب میآمدند. در شمال شرقی شیراز (ارتفاع از سطح دریا 1500 تا 2600 متر) پارک ملی بمو با 68 هزارهکتار مساحت یکی دیگر از زیستگاههای اصلی شیر پارسی است.
این شیر یال کوتاه و قوی جثه در جنوب شیراز (رود قره آغاج)، رامهرمز و دزفول هم زندگی میکرده است. آخرین بار بهار سال 1321 شمسی نقشه برداری هندی از قشون انگلیس برای آخرین بار شیر پارسی را در 65 کیلومتری شمال غربی دزفول میبیند اما همیشه تصور میشد بخشی از هویت ملی ما که میتواند برگی از طبیعت ما باشد، از دست رفته است و دیگر نمیتوان حضور شیر پارسی (آسیایی یال کوتاه) را دوباره تصور کرد. در شمال غربی هند مردم «گجرات» بهخصوص آنهایی که در شبه جزیره «سوداشترا» سکونت دارند به حضور این شیر آسیایی در منطقه جنگلی خود افتخار میکنند. جنگلهای «گیر» کمتر از 300 قلاده از خانواده شیرهای پارسی را در خود حفاظت میکند. گلهداران این منطقه با این که شیرها گاهی دامهایشان را از بین میبرند اما از حضورشان ناراحت نیستند چون میدانند جنگل «گیر» به لطف حضور شیر پارسی است که امروز از آن حفاظت میشود. شیرها گربههایی بزرگ هستند که در صورت نابودی طعمه اصلی و زیستگاهشان رو به شکار دامها و حیوانات اهلی میآورند و دولت هند با افزایش جمعیت این گونه در تلاش است تا محلی دیگر را نیز برای جمعیت شیرها در نظر بگیرد. برای دیدن شیر پارسی باید به روستای «ساسان» در میان پارک ملی «گیر» رفت. جنگلهای خشک و خزاندار، محلی مناسب برای شیرها به حساب میآیند. موفقترین پروژه در هند برای حفظ و نگهداری گربهسانان مربوط به پروژه جلوگیری از انقراض شیر پارسی بوده است.
شیر آسیایی (پارسی در ایران) زیرگونهای از شیر آفریقایی است که 100 هزار سال پیش از دسته اصلی خود جدا شده است.
در ابتدا پراکندگی آنها از سوریه، ایران، عراق تا بیشتر مناطق شمالی و مرکزی هند بوده است. شیر پارسی بسیار زود در معرض خطر انقراض قرار گرفت.
اواخر نیمه قرن 19 میلادی تنها به فاصله 3 دهه نسل این شیر محدود به جنگلهای «گیر» شد و این حیوانات زیبا در بقیه نقاط آسیا بهخصوص ایران ناپدید شدند و از سال 1945 میلادی جنگلهای گیر، تنها زیستگاه آنها محسوب میشد. جمعیت اینگونه شیر (پارسی) از 1880 میلادی در یک دوره 35 ساله تا مرز انقراض پیش رفت، به طوریکه جمعیت آنها از 12 قلاده تا حداکثر 30 قلاده میرسید. تا این که با مدیریت و تدابیر جدید دولت هند جمعیت شیرهای آسیایی یال کوتاه در بهار 1995 میلادی به 304 قلاده رسید. در اوایل قرن 20 شکار شیر پارسی در هند امری عادی و روزمره بود. اما یکی از بزرگان منطقه شمال غربی هند شکار این حیوان را ممنوع کرد و باعث نجات این نسل از موجودات زمینی شد. اگر جمعیت شیرهای پارسی در پارک ملی گیر کمتر از 500 قلاده باشد، این جمعیت را کوچک قلمداد میکنیم ، اما همان اتفاقی که برای زیستگاههای شیر ایرانی افتاد در هند هم تکرار شد. دامداران با چرای بیرویه خاک و گیاهان محل را تا سر حد نابودی از بین میبردند و محل زندگی شیرها را ناامن میکردند. با به کارگیری روشهای علمی از دهه 70 میلادی تا دهه 80 میلادی جمعیت شیرها افزایش یافت و یا امن اعلام کردند، در برخی مناطق جنگل از ورود دام به درون جنگل ممانعت شد. در این فاصله شیرها که 75 درصد غذای خود را از دامهای روستاییان تهیه میکردند در مدت اندکی طعمه اصلیشان تغییر کرد و روی به طعمه های طبیعی آوردند. تا این که در دهه 80 ، 75 درصد از شیرهای پارسی از طعمه اصلی تغذیه میکردند. با اینکه شیرها بسیار اجتماعیاند، در بیشتر مواقع بهتنهایی به شکار میروند. شیرهای نر قلمرویی 200 کیلومتر مربعی دارند و ماده شیرها تا 120 کیلومتر مربع سالانه در حال جابهجایی اند. بیشههای اطراف رودخانههای دایمی بهترین محل برای تابستانگذرانی آنهاست.
شیر پارسی را کمتر دستهجمعی میتوان دید و زمان جفتگیری و خوردن لاشهها، اعضای گله شیرها به دور هم جمع میشوند. شاید علت شکار تنهایی ماده شیرها به علت نوع پوشش گیاهی جنگلی است که در آن به سرعت یالهای بلند شیر نر مانع حضور میشود. از طرف دیگر شکارچی قوی هیکل طعمههای کوچکتری را نسبت به گونه آفریقایی خود شکار میکنند. ماده شیرها قلمرو خود را با ادرار روی تنه درختان و سنگها و مالیدن خود روی زمین مشخص میکنند. ماده شیرهای جوان غالبا با مادرشان میمانند اما شیرهای نر جوان برای یافتن جفت و قلمرو جدید بایستی بیصبرانه بجنگند. بومیان اندک اندک دریافتند که زندگی خودشان مستقیم وابسته به بقای این شیرهاست.
شیرهای آسیایی (پارسی) بیشتر آهو شکار میکنند و آینده آنها بستگی به حفاظت مستمر مسولان پارکهای هند و ایجاد مناطق بیشتر برای جمعیتهای بعدی دارد. تفاوت شیر آسیایی یال کوتاه با شیر آفریقایی در وزن، درازای یالها و چینهای بالای پوست آنهاست که در طول زیر شکمشان دیده می شود که البته در شیرهای آفریقایی وجود ندارد. افسوس که شیر پارسی در دشت ارژن دیگر جایی ندارد و صدای غرش رعدآسایش شنیده نمیشود. تحقیقات جدید نشان می دهد که با اندکی حوصله و فداکاری میتوان زیستگاههای قبلی را به وضعیت مناسبی بازگرداند و شکارهای اصلی این حیوان را تا 5000 یا 6000 راس در این مناطق افزایش داد و با حصارکشی اطراف منطقه موردنظر و خریداری شیرهای پارسی سالم از گلههای متفاوت (در منطقه جنگلی گیر) جمعیت این حیوان در هند و رهاسازی آنها (در کنار گروههای تحقیقاتی قوی) در مناطق آبا و اجدادیشان دوباره شاهد حضور سلطان جنگل و بیشهزارهای ایران بود. باید بدانیم که دولت هند امروز به دنبال یافتن مکانی تازه برای شیرهای پارسی است تا بتواند تنوع ژنتیکی آنها را در دو جمعیت مجزا حفظ کند و در درازمدت اثرات ازدواجهای درون خانوادگی باعث انقراض نسل این گربه زیبا نشوند. اما شیرها خصوصیات عمومی جالبی دارند: آنها کله های گرد و کوتاه دارند و سبیلهایشان اندامی است برای احساس دنیای اطرافشان ، بدنهایی عضلانی و انعطافپذیر دارند و سینههایشان پهن و قدرتمند است.
شیرها روی پنجههایشان راه میروند و دمشان مانند سکان ، تعادل آنها را در تغییر مسیرها حفظ میکند.دید آنها در شب مانند روز است اما سیاه و سفید می بینند و البته در روز هم کیفیت تصاویری که میبینند در مقایسه با انسانها کمتر است.
مردمک چشمان گربهسانان در روز دایرهای تنگ خواهد بود تا حداقل نور را عبور دهند، ولی در شب مردمک آنها تا حد امکان باز میشود تا نور کافی به شبکیه برسد. شیر تنها گربه اجتماعی است که در گروههای خانوادگی زندگی میکند به آن گله می گویند. آرواره شیرها به سمت چپ و راست از گوشه ای به گوشه دیگر حرکت میکند و قادر به بالا و پایین رفتن نیستند و به همین خاطر تنها از یک طرف دهان در یک زمان میتوانند شکار خود را تکه تکه کنند و اغلب کلهشان در این موارد کج میماند. اسکلت گربهسانان 230 تکه استخوان دارد در حالی که انسانها اسکلتی 206 استخوانی دارند. معده و روده شیرها طوری شکل گرفته است که گوشت را سریع و راحت هضم می کنند چون طول روده کوتاه است اما آنها قادر به هضم گیاهان نیستند. غذا به سرعت از اجزای گوارشی عبور می کند و به همینعلت به سرعت هم نیاز به غذا دارند. زمانی که ماده شیری طعمه بزرگی را شکار می کند تا چندین روز به غذا خوردن مجدد نیاز نخواهد داشت.
خانواده شیرها در هنگام خوردن لاشه حیوانات دیگر ترتیبی خاص را رعایت میکنند و از بزرگ به کوچک همگی کم و بیش سیر می شوند. میدان دید چشمان گربهها زیاد است و در شیرها فاصله بین 2 چشم کمی بیشتر است تا حیوان به راحتی قادر به تشخیص مکان دقیق طعمه باشد. پاهای شیر بسیار قوی است و بیشترین اتکای آنها به پاهایشان است.
در هنگام دویدن ، شیر با این پاهای قوی قادر است به راحتی شکار را تعقیب کند. شیرها با کشیدن پنجه های خود روی تنه درختان آنها را تیزتر می کنند. زبان ارتباطی شیرها بسیار جالب است آنها می توانند از سن جنس و حس و حالشان باخبر شوند. غدد بویایی روی سر و چانه ، ادرار و دیگر بوها ، خود یکی از روشهای ارتباطی در خانواده است. حرکات دم یکی دیگر از این وسایل ارتباطی است.
گوشها نیز حتی به کمک آنها میآیند و با تغییر شکل سبیلهایشان میتوانند به دیگری اعلام خطر کنند. شیرها بعد از ببر 300 کیلویی سیبری بزرگترین گربه جهانند (150 تا 250 کیلوگرم وزن شیرهاست). امید می رود که سلطان جنگل که یکی از عوامل تعیین کننده در ورود گردشگران خارجی به زیستگاههای طبیعی است ، بار دیگر با درایت کارشناسان محیط زیست به ایران باز گردد.
دریافت مشاوره تخصصی رایگان